کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سى وچهار

      فصل سى وچهار


    من هميشه در انتظار موقعيّت مناسب هستم، خيلى وقت ها از موقعيّتى كه در آن هستم، گلايه دارم و آرزو مى كنم اى كاش امكانات بيشترى داشتم! اى كاش جاى فلانى مى بودم، در آن صورت مى توانستم كارهاى بزرگى انجام دهم!
    اكنون مى فهمم كه موقعيّت ها و امكانات مهم نيستند; مهم اين است كه من در موقعيّتى كه هستم چه مى كنم و از امكاناتى كه دارم چگونه بهره مى برم!
    چرا بايد دست روى دست بگذارم و در انتظار امكانات بهتر بمانم؟ چرا بايد دچار يأس و نااميدى شوم؟ اگر من در اين شرايطى كه هستم وظيفه خود را به درستى انجام دادم، ديگر براى چه نگران باشم؟

    * * *


    مهم اين نيست كه نعمت هاى زيادى دارم يا نه، مهم اين است از نعمتى كه دارم درست استفاده كنم; در هر شرايط كه هستم وظيفه خود را انجام بدهم و از آنچه دارم، بهره بردارى كنم.

    * * *


    وقتى من مى خواهم دست به دعا بردارم، بايد فكر كنم از خدا چه بخواهم.
    آيا زيادى نعمت ها را از او بخواهم؟
    نعمتى كه نتوانم از آن بهره ببرم، مايه گرفتارى من است، من بايد از خدا بخواهم به من توفيق دهد از نعمت هايى كه دارم به خوبى بهره ببرم و اين مهم ترين دعا براى من است.

    * * *


    اگر من بر نعمت ها تكيه كنم و به ثبات نعمت ها بينديشم، اضطراب در انتظار من است; زيرا اين دنيا، دنياى تغيير است و من به موج تكيه زده ام.
    امّا اگر به اين آگاهى برسم كه نعمت ها و شرايط مهم نيستند، بلكه بهره گيرى من از نعمت ها و شرايط مهم است، هميشه آرامش را تجربه مى كنم. چه فرقى مى كند كجا باشم و چه اندازه نعمت دارم، مهم اين است كه هر جا هستم به وظيفه ام عمل كنم و از نعمتى كه در اختيار دارم، بهره مند شوم.
    به زندگى يوسف(عليه السلام) فكر مى كنم، او گاه در دل چاه بود و گاه در زندان و گاه در اوج قدرت. او در هر شرايط كه بود به وظيفه اش به خوبى عمل مى كرد، وقتى در زندان بود به هدايت زندانيان پرداخت و از همان شرايط، به طور شايسته بهره برد.

    * * *


    وقتى من اين حقيقت را درك كنم، ديگر در گرو موقعيّت ها نخواهم بود، ديگر آرزو نمى كنم كاش در زمان پيامبر بودم و پيامبر را مى ديدم; زيرا درست است كه كنار آنان بودن، افتخار است، مهم اين است كه من در هر شرايط به وظيفه ام عمل كنم، بودند افراد زيادى كه در زمان پيامبر زندگى كردند، امّا به وظيفه خود عمل نكردند.
    من قبلاً دوست داشتم در مكان و زمان ديگرى باشم; امّا اكنون مى دانم كه زمان و مكان مهم نيست، مهم اين است كه من در هر شرايط كه هستم به وظيفه ام عمل كنم و از آن شرايط، بهترين بهره را ببرم. من نبايد اسير موقعيّت هاى خوب يا بد شوم، من بايد به تكليف خود عمل كنم، اگر اين كار را انجام دهم، موقعيّت من خوب است.
    روز عاشورا كه فرارسيد، عدّه زيادى در لشكر سياهى ها بودند، آنان اسير دنيا شده بودند و مى دانستند وظيفه شان چيست; امّا به وظيفه خود عمل نكردند و حسين(عليه السلام) را تنها گذاشتند.
    شخصى به نام "حُرّ رياحى" يكى از فرماندهان سپاه دشمن بود، او در آن شرايط تصميم گرفت به سوى حسين(عليه السلام) برود و توبه كند و او را يارى كند. روز عاشورا براى حُرّ روز خوبى بود، روز سعادت و رستگارى; امّا همان روز براى دشمنان، روز بدبختى و هلاكت بود.

    * * *


    كسى كه در انتظار فرصت ها است، چه بسا به يأس و نااميدى برسد; امّا كسى كه به دنبال وظيفه خود است و هميشه سرشار از اميد و حركت است، به سوى كمال و رشد خود حركت مى كند.
    چه بسيار افرادى كه از امكانات موجود خودشان هم بهره نمى برند و راه دستيابى به موفّقيّت را فراموش مى كنند و در مقابل، گروهى هم هستند كه از فقر و گرفتارى، پلى براى موفّقيّت مى سازند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۴: از كتاب پنجره اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن