فصل بيست وشش
بارها پيش آمده است كه شيفته يك مكتب فكرى شده ام يا سخن هاى زيبا شنيده يا رفتار خوب ديده و به آن دل بسته ام. بعد از مدّتى فهميدم كه يك مكتب باطل، همه سخنانش، باطل نيست، بلكه حرف هاى زيبا و حق هم دارد.
من خيلى فكر كردم، به اين نتيجه رسيدم كه حتّى راستگو بودن هم به خودى خود، ارزش ندارد، ارزش صداقت در هدفى است كه صداقت در آن به كار رفته است!
بايد دقّت كنم سخنان زيباى يك مكتب، براى چه هدفى است و مى خواهد مرا به كجا برساند.
در طول تاريخ، كسانى كه از فرعون ها حمايت مى كردند، افرادى باصداقت بودند، آنان صداقت خود را در راه فرعون به كار گرفتند و عاقبت، هلاك شدند.
ممكن است يك مكتب فكرى، براى من بسيار زيبا جلوه كند و سخنان جالبى بگويد، امّا بايد فكر كنم كه اين مكتب چه هدفى را براى من مطرح مى كند.
ممكن است مكتبى، سخنش راست باشد، ولى فقط خوشى اين دنيا را در نظر داشته باشد و بس! اگر من به دنبال اين مكتب بروم، خسران كرده ام! من به ارزش خود ايمان آورده ام، ارزش من بالاتر از همه هستى است، چگونه مى توانم به مكتبى دل ببندم كه فقط دنياى مرا آباد مى كند؟ وقتى من ارزش خود را شناختم، به راحتى مى توانم به ارزش مكتب ها پى ببرم و از ميان آنان، بهترين را انتخاب كنم و از آن پيروى نمايم.