کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست وسه

      فصل بيست وسه


    خدا مرا آفريد و سرمايه وجود مرا بالاتر از همه هستى قرار داد، توانايى و ظرفيّت رشد را به من عطا كرد، من مسافرى بودم كه بايد به كمال مى رسيدم، امّا افسوس كه توانايى هاى خود را راكد گذاشتم، شيفته دنيا شدم و دل به سنگ و خاك بستم و اكنون پشيمانم.
    من خود را تباه كردم، بايد به "مغفرت" و "رحمت" خدا پناه ببرم، دست به دعا برمى دارم و او را مى خوانم تا مغفرت و رحمت خود را بر من ارزانى دارد.

    * * *


    نوروز مى آيد، من به پسرم عيدى مى دهم، او با آن پول، يك توپ فوتبال مى خرد، دوستانش را جمع مى كند، ساعتى مى گذرد، صداى شكستن شيشه به گوشم مى رسد!
    از جا بلند مى شوم و داخل كوچه مى روم، مى بينم كه شيشه خانه همسايه شكسته است، نگاهى به پسرم مى كنم، مى دانم كه او از كار خود پشيمان است، من او را مى بخشم; اما او به مغفرت من نياز دارد.
    به يكى از دوستانم زنگ مى زنم تا بيايد پنجره خانه همسايه را شيشه كند، بعد از ساعتى همه چيز درست مى شود و همسايه هم خوشحال مى شود. وقتى من آن شيشه را درست كردم، در حقّ پسر خود "مغفرت" كردم.
    پسرم به خانه مى آيد، اكنون وقت آن است كه به او "رحمت" كنم، من مى دانم او به اشتباه خود پى برده است، بايد به او مهربانى كنم و دوباره به او عيدى مى دهم. اين رحمت است.
    اكنون من معناى "عفو"، "مغفرت" و "رحمت" را فهميدم:
    عفو: من پسرم را ببخشم!
    مغفرت: خطاى پسرم را جبران كردم و شيشه همسايه را درست كردم تا پسرم، شرمنده نباشد.
    رحمت: بار ديگر به او عيدى دادم.

    * * *


    وقتى من فقط به دنيا فكر مى كنم و اسير دنيا مى شوم، قسمت زيادى از توانايى خود را تباه مى كنم. چه كسى مى تواند تباهى مرا جبران كند؟ من پشيمان هستم، به سوى خدا بازمى گردم و توبه مى كنم، خدا هم به من مغفرت مى كند، همه تباهى هايم را جبران مى كند.
    اين همان مغفرت است: "پاك كردن اثر تباهى من".
    امّا اين براى من كافى نيست. درست است كه اثر تباهى من از بين رفت، وقتى مى بينم بعضى ها رشد كرده و از خاك به اوجِ آسمان رسيده اند، حسرت مى خورم و به سرمايه اى كه از دست داده ام فكر مى كنم.
    اينجاست كه "رحمت" كارگشاى من است!
    رحمت اين است كه خدا بار ديگر به من سرمايه بدهد!
    من سرمايه خود را از دست داده ام و به "مغفرت" خداى خوبم نياز دارم تا او مرا ببخشد و همه گرفتارى ها را برطرف كند، بعد از آن به "رحمت" او نياز دارم; يعنى بار ديگر به من سرمايه بدهد تا بتوانم عقب ماندگى ها را جبران كنم.

    * * *


    خدايا! كسى را كه گناهكار و مغرور است بايد عذاب كنى تا ادب شود و دست از غرور و سركشى بردارد; امّا به من نگاه كن! شكسته ام، پريشانم، پشيمانم.
    اكنون من ديوار غرورى ندارم كه بخواهى آن را خراب كنى، من خودم خراب شده ام، زبانم بند آمده است، از گناه خود ترسيده ام، نزديك است اميد خود را از دست بدهم، از تو مى خواهم اميدم بدهى. كسى كه شكسته است، به جبران نياز دارد.
    گذشته هاى مرا جبران كن!
    مرا ببخش و رحمتت را بر من نازل كن كه سخت به آن محتاجم!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۳: از كتاب پنجره اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن