َأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا (19 ) قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا (20 ) قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا (21 ) قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (22 ) إِلَّا بَلَاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا (23 )
محمّد(صلى الله عليه وآله) بنده برگزيده تو بود، تو به او فرمان دادى تا مردم را به يكتاپرستى فرا خواند، او حركت خويش را آغاز نمود و همه انديشه ها و ارزش هاى شرك آلود را باطل اعلام كرد و با خرافات مبارزه كرد.
ولى بُت پرستان به صورت گروه هايى به هم فشرده درآمدند تا مانع محمّد(صلى الله عليه وآله)شوند و او را از رسيدن به هدفش باز دارند. آن بُت پرستان محمّد(صلى الله عليه وآله)را دروغگو و جادوگر خواندند و با او دشمنى هاى زيادى نمودند.
آنان پيروان محمّد(صلى الله عليه وآله) را شكنجه هاى سختى نمودند و به محمّد(صلى الله عليه وآله)سنگ پرتاب كردند و بر سرش خاكستر ريختند، با اين همه محمّد(صلى الله عليه وآله) براى هدايت آنان تلاش مى كرد. آنان به محمّد(صلى الله عليه وآله) گفتند: "دست از كار خود بردار ! ما به تو ثروت زيادى مى دهيم و تو را به عنوان رئيس خود انتخاب مى كنيم"، امّا محمّد(صلى الله عليه وآله) سخن آنان را قبول نكرد و در راهى كه قدم برداشته بود، استوار ايستاد.
اكنون تو از محمّد(صلى الله عليه وآله)مى خواهى تا با آنان چنين سخن بگويد:
* * *
اى مردم ! من فقط پروردگار خويش را مى پرستم و براى او هيچ شريكى قرار نمى دهم. من نمى توانم به شما سود و زيانى برسانم، اين خداست كه سود و زيان مى رساند. اگر من بر خلاف فرمان او عمل نمايم، هيچ كس نمى تواند مرا در برابر خشم خدا پناه بدهد، من جز او پناهى ندارم.
اى مردم ! وظيفه من فقط اين است كه پيام خدا را به شما برسانم و شما را از عذاب روز قيامت بترسانم، من وظيفه اى جز اين ندارم، خدا مرا امر نكرده است كه شما را به ايمان آوردن مجبور كنم، شما خودتان بايد راه خود را انتخاب كنيد. بدانيد هر كس از فرمان خدا و پيامبر او سرپيچى كند، در روز قيامت در آتش جهنّم جاودانه خواهد سوخت.
* * *