کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قلم: آيه ۱۸ - ۱۷

      قلم: آيه ۱۸ - ۱۷


    إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ (17 ) وَلَا يَسْتَثْنُونَ (18 )
    از بزرگان مكّه سخن به ميان آمد، كسانى كه با دين تو دشمنى مى كردند، تو آنان را به بلاىِ قحطى و خشكسالى مبتلا مى كنى، همان گونه كه صاحبان آن باغ را به بلا گرفتار ساختى !
    كدام صاحبان باغ؟
    كدام باغ؟
    در سرزمين يمن، باغى بزرگ و زيبا بود، صاحب آن، پيرمردى بود كه به تو ايمان داشت و هر سال، قسمتى از ميوه هاى باغ خود را به نيازمندان مى داد. وقتى از دنيا رفت، باغ به پسران او رسيد. وقتى فصل برداشت رسيد، آنان چنين گفتند: "خودِ ما به ميوه هاى باغ، سزاورتر هستيم، براى چه ما بايد مقدارى از ميوه ها را به نيازمندان بدهيم؟ ما بايد ميوه ها را بفروشيم و ثروتمند شويم".
    اين گونه بود كه آنان تصميم گرفتند تا نيازمندانى كه هر ساله از ميوه هاى آن باغ بهره مند مى شدند، محروم كنند. در اين ميان يكى از آنان گفت: "چرا شكر نعمت هاى خدا را به جا نمى آوريد؟".
    بقيّه به سخن او گوش نكردند و سوگند ياد كردند كه صبح زود، همه ميوه ها را مى چينند. آنان مى خواستند قبل از اين كه نيازمندان باخبر شوند و به باغ بيايند، ميوه ها را فروخته باشند.
    آنان با خود گفتند: "صبح زود از شهر بيرون مى رويم و خود را به باغ مى رسانيم و ميوه ها را مى چينيم"، آنان تصميم گرفتند حتّى مقدار كمى از ميوه ها را هم به فقيران ندهند.
    كاش آنان تصميم مى گرفتند تا مقدار كمى از ميوه ها را به فقيران بدهند !
    افسوس كه آنان دچار بخل و حرص شده بودند، آنان با خود گفتند: "ما هيچ ميوه اى را به فقيران نمى دهيم".

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۹: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن