کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    قلم: آيه ۷ - ۱

      قلم: آيه ۷ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1 ) مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُون (2 ) وَإِنَّ لَكَ لاََجْرًا غَيْرَ مَمْنُون (3 ) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظِيم (4 ) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5 ) بِأَيِّيكُمُ الْمَفْتُونُ (6 ) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (7 )
    در ابتدا، حرف "نون" را ذكر مى كنى، اين حرف، يكى از حروف الفبا است، قرآن معجزه اى است كه از همين حروف "الفبا" شكل گرفته است.
    تو مى دانى كه بزرگان مكّه دشمن محمّد(صلى الله عليه وآله) هستند، براى اين كه مردم به سخنان محمّد(صلى الله عليه وآله)گوش ندهند، به مردم مى گويند: "اى مردم ! به هوش باشيد، محمّد مردى ديوانه است، به سخنش گوش فرا ندهيد". اكنون تو با محمّد(صلى الله عليه وآله)چنين سخن مى گويى:
    اى محمّد ! سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند كه من به تو لطف فراوان كرده ام، من تو را به پيامبرى برگزيدم و تو ديوانه نيستى !
    اى محمّد ! تو در راه دين من، سختى فراوان كشيدى و سخنان ناروا شنيدى، مى دانم كه تو در اين راه، خسته نمى شوى ! بدان كه من به تو پاداشى بزرگ و ماندگار خواهم داد.
    اى محمّد ! تو داراى اخلاق بسيار نيكويى هستى، همه خوبى ها در تو جمع است. اگر مردم را به عبادت من فرا مى خوانى، خودت بيش از همه عبادت مى كنى، آنان به تو آزار مى رسانند، سنگت مى زنند و خاكستر بر سرت مى ريزند، امّا باز هم براى آنان دل مى سوزانى و با آنان سخن مى گويى و آنان را به سوى هدايت فرا مى خوانى !
    من مى دانم دشمنانت تو را ديوانه مى خوانند، به زودى همه مى فهمند كه چه كسى ديوانه است. حقيقت، هيچ گاه پنهان نمى ماند، مردم به زودى حقيقت را خواهند فهميد، دين تو همه جا را فرا خواهد گرفت.
    من مى دانم چه كسى از راه حقّ منحرف شده است و چه كسى هدايت شده است.

    * * *


    "سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند".
    چه سوگند عجيبى !
    اين قلم چيست كه خدا به آن سوگند ياد مى كند؟
    قلم، سرچشمه پيدايش تمدّن ها مى باشد.
    قلم، ريشه آگاهى بشر است.
    قلم، پل ارتباط گذشته و آينده بشر است، حتّى ارتباط آسمان و زمين نيز، از طريق نوشتار ايجاد شده است.
    قلم، رازدار بشر و خزانه دار دانش ها مى باشد و تجربه هاى قرن ها زندگى انسان را جمع كرده است و براى آيندگان به يادگار گذاشته است.
    درست است كه در شهر مكّه فقط بيست نفر مى توانند بنويسند، بيشتر مردم آن زمان، به سخنرانى اهميّت مى دادند، امّا خدا به قلم قسم ياد مى كند، زيرا خدا عظمت قلم را به خوبى مى داند.
    سوگند به قلم !
    خدا به سخن سخنگويان و حتّى به قرائت قاريان قرآن، سوگند ياد نمى كند، امّا به قلمى كه مى نويسد، سوگند ياد مى كند.
    بهترين سخنرانى ها از يادها مى رود، امّا اين نوشته است كه مى ماند !
    قلمى كه بر روى كاغذ جلو مى رود، صداى ضعيفى ايجاد مى كند، اين صدا از زمين به سوى آسمان ها مى رود و همه حجاب هايى كه بين زمين و عرش خداست، پاره مى كند و به سوى عالَم ملكوت مى رود. اين صدا هفتاد هزار حجاب را پشت سر مى گذارد. اين سخن پيامبر است.[37]

    * * *


    معلوم است اگر كسى براى شهرت و ثروت بنويسد، كار او نزد خدا هيچ ارزشى ندارد. خوشا به حال كسى كه در نوشتن، اخلاص دارد و اين كار، چقدر سخت است !
    سخنران ها با بلندگو، سخنرانى مى كنند و حرف هاى زيبا مى زنند، امّا چرا خدا به صداىِ قلم، اين ارزش را داده است؟ چرا پيامبر مى گويد: "نويسنده اى كه براى دين خدا مى نويسد، صداى قلم او به عرش خدا مى رسد".
    چه رازى در اين كلام است؟
    صداى بلندِ سخنرانان كجا و صداى آهسته قلم كجا؟
    قلم، همان ابزار نوشتن است، (مداد يا خودكار يا صفحه كليد كامپيوتر)، هيچ كدام، در هنگام نوشتن، صداى بلندى ندارند.
    نويسنده تا به خلوت نرود، نمى تواند فكر نو ايجاد كند، صبر بر تنهايى سخت است. كسى كه مى نويسد، هيچ كس در كنار او نيست، او با قلم خويش به خلوت نشسته است.
    اگر او براى دين خدا بنويسد، همان لحظه اى كه مى نويسد، صداى قلم او به عرش مى رسد. شايد جامعه ارزش كار او را نداند، شايد اصلاً كسى نفهمد او چه نوشته است و چه كرده است، شايد كتاب او چاپ نشود و در كنج خانه اش بماند، امّا خدا كه صداىِ قلم او را مى شنود.
    خدا صبر نمى كند تا كتاب يك نويسنده چاپ شود، بلكه همان لحظه كه او قلم مى زند، صداى آن قلم را به عرش خود مى برد تا فرشتگان، آن را بشنوند، همين براى نويسنده بااخلاص، كافى است.

    * * *


    روزى يكى از ياران امام جواد(عليه السلام) نزد آن حضرت رفت، امام جواد(عليه السلام)به او رو كرد و فرمود:
    ــ اين چه كتابى است كه همراه خود آورده اى؟
    ــ مولاى من ! اين كتابى است كه "يونس يَقطينى" نوشته است.
    امام جواد(عليه السلام) كتاب را از او مى گيرد و شروع به مطالعه كتاب مى كند. در اين كتاب، سخنان اهل بيت(عليهم السلام) جمع آورى شده است.
    يونس يَقطينى كيست؟
    او يكى از شيعيان واقعى بود و در بغداد زندگى مى كرد، او تلاش زيادى براى رشد مكتب شيعه انجام داد.
    لحظاتى گذشت، امام جواد(عليه السلام)هنوز داشت آن كتاب را مطالعه مى كرد، بعد از مدّتى، امام جواد(عليه السلام) فرمود: "خدا به نويسنده اين كتاب، به عدد هر حرفى كه نوشته است، نورى در روز قيامت عطا خواهد نمود".[38]
    اين ارزش قلم است ! سوگند به قلم !
    اگر يونس يَقطينى در زمان خود، فقط سخنرانى مى كرد، هرگز اين احاديث امروز به ما نمى رسيد، ما امروز هر چه از معارف مكتب شيعه داريم، به خاطر تلاش افرادى مانند يونس يَقطينى است. خدا همه آنان را رحمت كند.[39]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۶: از كتاب تفسير باران، جلد سيزدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن