کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فقط با شمشير به ديدارت مى آيم

     فقط با شمشير به ديدارت مى آيم


    از آن سپاه دوازده هزار نفرى فقط چهار هزار نفر باقى مانده است، هر كس كه اهل دنيا بود رفت و فقط كسانى ماندند كه بنده دنيا نيستند .
    اينان ياران واقعى امام حسن(عليه السلام) هستند و بر بيعت خود پايدار مانده اند .
    قَيس، فرماندهى سپاه را به عهده مى گيرد و سپاه خود را سامان دهى مى كند .
    گوش كن، اكنون قَيس دارد براى نيروهاى خود سخن مى گويد : "يارانم، تصميم شما چيست ؟ آيا مرد جنگ هستيد يا اينكه مى خواهيد با معاويه كه ريشه همه گمراهى ها مى باشد بيعت كنيد ؟" .
    ياران او به وفادارى با او قسم خورده و بار ديگر با او بيعت مى كنند كه تا پاى جان در راه امام حسن(عليه السلام) شمشير بزنند .[57]
    دو لشكر در روبروى هم قرار مى گيرند، معاويه وقتى مى بيند كه قَيس در تصميم خود مصمّم است نامه اى به او مى نويسد تا شايد او را هم مثل سه فرمانده قبلى بتواند فريب دهد .
    معاويه از قَيس مى خواهد تا همديگر را ملاقات كنند ; امّا قَيس در جواب نامه او چنين مى نويسد :
    اى معاويه ، به خدا ! قسم من تو را ملاقات نمى كنم مگر اينكه بين من و تو شمشير و نيزه باشد .[58]
    آرى، منظور قَيس اين بود كه فقط من در ميدان جنگ حاضر هستم تو را ببينم .
    آفرين بر تو اى قَيس، تو نشان دادى كه مى توان بنده پول و مال دنيا نبود، تو مردانگى را بار ديگر به تصوير كشيدى .
    به راستى كه ما شيعيان چقدر تو را مى شناسيم ؟ ! چقدر تو را الگوى خود قرار مى دهيم ؟ !
    به خدا هيچ مكتبى به اندازه مكتب شيعه، اين قدر الگوهاى زيبا ندارد !
    همسفرم !
    تاريخ در مورد مبلغ پولى كه معاويه به قَيس پيشنهاد كرده است سكوت مى كند ; امّا معاويهاى كه براى عُبيد الله بن عبّاس يك ميليون درهم پول مى دهد براى قَيس حاضر است چند برابر آن را بدهد ; امّا قَيس قبول نمى كند .
    آرى، خدا مى داند وقتى معاويه مى فهمد كه قَيس و چهار هزار سرباز جان بر كف او را نمى تواند با پول خريدارى كند چقدر ناراحت مى شود .
    آرى، اينان شيعيان واقعى امام حسن(عليه السلام) هستند كه تا پاى جان حاضر هستند در راه امام خويش فداكارى كنند .
    معاويه بسيار عصبانى است، براى همين نامه اى به قَيس مى نويسد :
    اى قَيس تو يهودى هستى همانگونه كه پدرت يهودى بود ، بدان كه مرگ در انتظار توست .[59]
    عجب! در منطق معاويه هر كس كه بنده پول نيست، يهودى است ؟ هر كس بر بيعت خود با امام حسن(عليه السلام) وفادار بماند، يهودى است ؟ !
    اين نامه، دليل واضحى است كه معاويه چقدر مقابل قَيس درمانده شده است كه به ناسزا متوسل شده است .
    همسفر خوبم !
    نگاه كن، قَيس، نامه معاويه را مى خواند، قلم و كاغذى در دست مى گيرد و در جواب معاويه چنين مى نويسد :
    اى معاويه ، تو همان بت پرست هستى كه وقتى پيامبر ، مكه را فتح كرد از روى ترس ، مسلمان شدى ، تو دين ندارى و دشمن خدا و رسول خدا هستى .[60]
    وقتى معاويه، نامه قَيس را مى خواند عصبانى مى شود و دستور آغاز جنگ را مى دهد .
    لشكر معاويه با سپاه قَيس به جنگ مى پردازند و ياران قَيس جانانه شمشير مى زنند .
    جنگ سختى در مى گيرد، ياران قَيس عدّه اى از لشكريان معاويه را به خاك سياه مى نشانند و در اين ميان تعدادى از آنها به شهادت مى رسند .[61]
    معاويه هراس دارد كه خون هاى زيادى در اينجا ريخته شود و احساسات مردم عراق تحريك شود، به همين دليل او دستور عقب نشينى مى دهد .
    اين طور كه معلوم است معاويه برنامه هاى بسيار دقيقى طرح ريزى كرده است .
    او از سپاه شام مى خواهد چند روزى صبر كنند، آرى، او اميدوار است كه اوضاع به نفع او تغيير كند .[62]
    قَيس منتظر آمدن امام حسن(عليه السلام) است، زيرا در آخرين ديدار با امام حسن(عليه السلام) در ساباط قرار شد كه وقتى نيروهاى كمكى به امام ملحق شدند امام دستور حركت بدهد .
    به راستى چرا امام حسن(عليه السلام) اين قدر دير كرده است، قَيس مى داند كه او به زحمت فقط چند روز خواهد توانست در مقابل لشكر بزرگ شام مقابله كند .
    قَيس بسيار نگران است، او نمى داند كه در ساباط چه خبر است و علّت دير كردن لشكر امام حسن(عليه السلام) چيست ؟


کتاب با موضوع امام دوم


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳: از كتاب در قصر تنهايى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن