حتماً نام عبّاس، عموى پيامبر را شنيده اى ؟ او دو پسر دارد يكى به نام عبد الله و ديگرى به نام عُبيد الله .
اين دو برادر امروز در كوفه هستند و هر دو از علاقمندان به امام حسن(عليه السلام)مى باشند .
اما اگر با من تا آخر كتاب همراه باشى متوجّه مى شوى كه چگونه، راه اين دو برادر از هم جدا شده و يكى از آنها (عبيد الله) بزرگترين ضربه را به حكومت امام حسن(عليه السلام) مى زند .
نگاه كن ! عبد الله بن عبّاس، از جا بر مى خيزد و در كنار منبر مى ايستد رو به مردم مى كند و مى گويد : "اى مردم ! اين آقا فرزند پيامبر شما و جانشين امام شماست، برخيزيد و با او بيعت كنيد" !
[8] با تمام شدن سخن عبد الله بن عبّاس همه مردم، آمادگى خود را براى بيعت كردن با امام حسن(عليه السلام)، اعلام مى كنند و در جواب عبد الله بن عبّاس مى گويند : "ما بسيار امام حسن(عليه السلام) را دوست داريم، به راستى كه او شايسته خلافت مى باشد" .
[9] مردم دسته دسته به سوى امام مى روند و با او بيعت مى كنند .
همسفر خوبم !
امام حسن(عليه السلام) وقتى هجوم مردم را براى بيعت مى بيند از آنها قول مى گيرد كه همواره به سخنان و دستورات او گوش فرا دهند و مردم نيز با صداى بلند مى گويند : "ما همه گوش به فرمان تو هستيم" .
[10] آيا مى دانى چند نفر در كوفه با امام حسن(عليه السلام) بيعت مى كنند ؟
بيش از چهل هزار نفر !
[11] اكنون بيعت با امام تمام شده است، و امام حسن(عليه السلام) زمام حكومت را به دست مى گيرد، و براى شهرهاى مختلف فرماندارانى را منصوب مى كند، عبد الله بن عباس را به سوى شهر بصره مى فرستد .
امام حسن(عليه السلام)، دو ماه به بررسى اوضاع مى پردازد و سعى مى كند مسائل داخلى را سر و سامان بدهد .
[12] البتّه لازم است بدانى كه محدوده حكومت امام حسن(عليه السلام) فقط عراق نيست، بلكه تمام مناطق اسلامى (به غير از شام) زير نظر كوفه اداره مى شوند .
آرى كوفه به منزله پايتختى براى حجاز (مكه و مدينه)، يمن، ايران و . . . به شمار مى رود .
[13]