کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    كوثر: آيه ۳ - ۱

      كوثر: آيه ۳ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (1 )فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (2 ) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الاَْبْتَرُ (3 )
    محمّد(صلى الله عليه وآله) با خديجه(عليها السلام) ازدواج كرده بود، اوّلين پسر آنان "قاسم" بود، قاسم در همان كودكى از دنيا رفت. محمّد(صلى الله عليه وآله) به پيامبرى مبعوث شد، خدا به او پسر ديگرى به نام "عبدالله" داد. عبدالله بيش از شش ماه زنده نماند، مرگ او براى محمّد(صلى الله عليه وآله)بسيار سخت بود، امّا او در اين مصيبت صبر نمود.
    بزرگان مكّه با محمّد(صلى الله عليه وآله)دشمنى مى كردند، آنان خوشحال بودند كه او پسرى ندارد و با خود مى گفتند: "وقتى محمّد از دنيا برود، دين و آيين او هم از بين مى رود، زيرا او پسر ندارد كه نام او را زنده نگاه دارد".
    روزى "عاص" كه يكى از بُت پرستان بود، محمّد(صلى الله عليه وآله) را ديد، محمّد(صلى الله عليه وآله) مدّتى با او سخن گفت، شايد او اسلام را بپذيرد و رستگار شود. وقتى عاص از نزد محمّد(صلى الله عليه وآله) جدا شد نزد بزرگان مكّه رفت. بزرگان مكّه به او گفتند:
    ــ چرا دير كردى؟ با چه كسى سخن مى گفتى؟
    ــ من با آن مرد اَبتَر سخن مى گفتم.
    ــ منظور تو اين است كه با محمّد(صلى الله عليه وآله) سخن مى گفتى؟
    ــ آرى. او اَبتَر است.
    در زبان عربى به كسى "اَبتر" مى گفتند كه هيچ فرزند پسرى نداشت. اين واژه در اصل به معناى "قطع شده" مى باشد، كسى كه نسل او قطع شده است.
    اينجا بود كه جبرئيل نزد محمّد(صلى الله عليه وآله) آمد و اين سوره را بر او نازل كرد:

    * * *


    اى محمّد ! من به تو كوثر عطا مى كنم،
    پس نماز شكر به جا آور و در راه من، شترى قربانى كن !
    بدان اين دشمن توست كه بدون نسل است.[121]

    * * *


    در اين سوره خدا به پيامبر وعده مى دهد كه به او "كوثر" عطا مى كند.
    معناى "كوثر" چيست؟
    خير زياد. بركت فراوان.
    كوثرى كه خدا به پيامبر مى دهد، چيست؟
    در دنيا خدا به پيامبر دخترى به نام فاطمه(عليها السلام) مى دهد، فاطمه(عليها السلام)همان كوثر پيامبر در دنيا مى باشد. نسل پيامبر از فاطمه(عليها السلام)زياد مى شود، نسلى كه نه تنها از جهت تعداد همواره در حال زياد شدن هستند، بلكه از اين نسل، امامان معصوم به دنيا آمدند و دين اسلام را حفظ نمودند.
    با آن كه دشمنان، تعداد زيادى از نسل پيامبر را به شهادت رساندند، امّا تعداد آنان در همه جهان اسلام زياد است. هر كجا كه برويم "سادات" يا كسانى را كه از نسلِ پيامبر هستند، مشاهده مى كنيم. اين همان بركت فراوان است كه خدا به پيامبر داده است.
    از طرف ديگر، نسل دشمنان پيامبر، قطع شد و از آنان، هيچ نامى باقى نماند. اين وعده خدا بود كه نسل آنان قطع شود.
    البتّه خدا در روز قيامت، حوض آب گوارايى را به پيامبر مى دهد كه به آن حوض كوثر مى گويند، در آن روز، تشنگى بيداد مى كند، مؤمنان از آن حوض سيراب مى شوند.
    همچنين وقتى كه حسابرسى همه انسان ها تمام شد و مؤمنان به بهشت رفتند، خدا نهرى به پيامبر عطا مى كند، نام آن نهر، كوثر است.
    در واقع خدا سه كوثر به پيامبر داده است:
    1 - در دنيا فاطمه(عليها السلام) را به محمّد(صلى الله عليه وآله) عطا كرد و نسل پيامبر فقط از طريق فاطمه(عليها السلام) زياد شد.
    2 - در صحراى قيامت، حوض كوثر به پيامبر مى دهد.
    3 - در بهشت، نهر كوثر به پيامبر مى دهد.

    * * *


    بزرگان مكّه خوشحال بودند كه محمّد(صلى الله عليه وآله) پسرى ندارد و با خود مى گفتند: "وقتى محمّد از دنيا برود، دين و آيين او هم از بين مى رود"، خدا به محمّد(صلى الله عليه وآله)وعده داد كه به او فاطمه(عليها السلام)را عطا مى كند، دخترى كه سبب مى شود نام محمّد(صلى الله عليه وآله)تا روز قيامت، زنده بماند.
    فاطمه(عليها السلام) همان كوثرى است كه پيامبر هرگاه مشتاق بهشت مى شد، او را مى بوسيد. چه رازى در ميان بود؟ خلقت فاطمه(عليها السلام)چگونه بود؟
    بايد از ماجراى شب معراج بنويسم:
    شبى كه پيامبر به آسمان ها رفت... آن شب، پيامبر وارد بهشت شد، بوى خوشى، بهشت را فرا گرفته بود، آن بوى خوش از چه بود كه بر عطر بهشت، غلبه پيدا كرده بود؟
    پيامبر از جبرئيل سؤال كرد:
    ــ اين عطر خوش از چيست؟
    ــ اين بوى سيب است . سيصد هزار سال پيش، خدا سيبى را آفريد. از آن زمان تاكنون اين سؤال براى ما بدون جواب مانده كه خدا اين سيب را براى چه آفريده است؟
    لحظاتى گذشت، گروهى از فرشتگان نزد پيامبر آمدند، آنان همراه خود همان سيب را آورده بودند.
    آنان به پيامبر گفتند: "اى محمّد ! خداوند اين سيب را براى شما فرستاده است".[122]
    پيامبر مهمان خدا بود و خدا مى خواست از پيامبرش اين گونه پذيرايى كند. پيامبر آن سيب را خورد... پيامبر به زمين و به خانه اش بازگشت، همسرش خديجه(عليها السلام)در انتظار او بود.
    نزديك به يك سال گذشت، فاطمه(عليها السلام) به دنيا آمد.
    فاطمه(عليها السلام) بوىِ بهشت مى داد، بوى سيب سرخِ بهشتى ! [123]
    در آن روزگار، گروهى از مردم، دختران خود را زنده به گور مى كردند و دختر را مايه ننگ خود مى دانستند، امّا پيامبر دخترش را مى بوسيد و مى بوييد و مى فرمود: "هر وقت مشتاق بهشت مى شوم، فاطمه ام را مى بوسم". آرى، فاطمه(عليها السلام)، كوثر پيامبر بود.
    اين سخن پيامبر است: "خدا با خوشحالى فاطمه، خوشحال مى شود و با غضب فاطمه، غضبناك مى شود".[124]

    * * *


    اكنون مى خواهم درباره حوض كوثر مطلبى بنويسم:
    روز قيامت فرا مى رسد، همه انسان ها سر از خاك برمى دارند، كوه ها متلاشى شده اند و آسمان شكافته شده است.
    چه غوغايى بر پا شده است !
    همه جا را ترس و اضطراب فرا گرفته است !
    همه مردم در صحراى قيامت جمع شده اند و تشنگى بر همه غلبه كرده است. گرماى شديد به گونه اى است كه نفس كشيدن بر همه سخت شده است.
    هر كسى با خود فكر مى كند كه سرانجام من چه خواهد شد؟
    آيا خواهم توانست به سلامت از پل صراط عبور كنم؟
    مردم ديگر خسته شده اند، پس خدا كى مى خواهد حسابرسى را شروع كند؟
    صدايى به گوش همه مى رسد.
    فرشته اى چنين مى گويد: "پيامبر مهربانى ها; محمّد كجاست؟".
    محمّد(صلى الله عليه وآله) جلو مى رود و خود را به حوض كوثر مى رساند. پس از آن، اين صدا در همه صحراى محشر مى پيچد: "على كجاست؟".
    على(عليه السلام) هم به سوى حوض كوثر مى رود و كنار پيامبر مى ايستد.
    تشنگى بر همه غلبه كرده است، همه به سمت حوض كوثر هجوم مى برند، امّا هر كسى نمى تواند از حوض كوثر بنوشد، اين آب گوارا مخصوص بندگان خوب خدا مى باشد، فرشتگانى در آنجا ايستاده اند، آنان نمى گذارند گناهكاران به حوض كوثر برسند.
    عدّه اى از شيعيان براى نوشيدن آب به سوى حوض كوثر مى آيند، فرشتگان آن ها را بر مى گردانند، آنان شيعيان گناهكار هستند.
    محمّد(صلى الله عليه وآله) اين منظره را مى بيند، او شيعيان على(عليه السلام) را مى شناسد و مى بيند كه چگونه در آتش تشنگى مى سوزند.
    اشك در چشمان محمّد(صلى الله عليه وآله)حلقه مى زند و دست به دعا برمى دارد و مى گويد: "بارخدايا ! شيعيان على را مى بينم كه نمى توانند كنار حوض كوثر بيايند".
    آيا خدا دوست دارد اشك چشمان محمّد(صلى الله عليه وآله) را ببيند؟
    هرگز !
    خدا فرشته اى را مى فرستد تا پيام او را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) برساند.
    آن پيام چيست؟
    پيام خدا اين است: "اى محمّد ! به خاطر تو اجازه مى دهم تا شيعيانِ گناهكار از حوض كوثر بنوشند".
    پيامبر خوشحال مى شود، شيعيان گروه گروه در حالى كه اشك شوق به چشم دارند به سوى حوض كوثر مى آيند و از دستان پيامبر و على(عليه السلام)سيراب مى شوند.[125]






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲۷: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن