کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بُروج: آيه ۲۲ - ۱۲

      بُروج: آيه ۲۲ - ۱۲


    إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ (12 ) إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ (13 ) وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (14 ) ذُو الْعَرْشِ الَْمجِيدُ (15 )فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ (16 ) هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ (17 ) فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ (18 ) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيب (19 ) وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ (20 ) بَلْ هُوَ قُرْآَنٌ مَجِيدٌ (21 ) فِي لَوْح مَحْفُوظ (22 )
    كافران مكّه مى دانستند كه قرآن، حقّ است و معجزه محمّد(صلى الله عليه وآله)است، امّا آنان تصميم گرفته بودند دست از بُت پرستى برندارند، آنان به مردم مى گفتند: "محمّد دروغ مى گويد، قرآن سخن خدا نيست، بلكه سخن شيطان است، اين شيطان است كه نزد محمّد مى آيد و اين سخنان را براى او مى خواند". آنان با اين سخنان، مردم را از حقّ و حقيقت دور مى كردند، آنان بايد بدانند كه كيفر تو، بسيار سخت است و تو آنان را به سختى عذاب خواهى كرد.
    به راستى چرا آنان حاضر نيستند تو را بپرستند؟
    تو آن خدايى هستى كه به انسان هستى مى بخشى و پس از مرگ او را در قيامت زنده مى كنى.
    تو بسيار بخشنده و مهربان هستى. تو صاحب عرش بزرگ مى باشى ! هر كارى را كه اراده كنى با قدرت انجام مى دهى. تو به كافران مهلت مى دهى و در عذاب آنان شتاب نمى كنى، امّا اين مهلت دادن، نشانه ضعف تو نيست، تو لشكريان زيادى را نابود كردى، آيا كسى داستان آن ها را مى داند؟ تو لشكريان فرعون و قوم ثمود را هلاك كردى و آنان در اوج قدرت بودند امّا تو به راحتى آنان را از بين بردى. تو به آنان مهلت دادى، شايد توبه كنند و سعادتمند گردند، وقتى مهلت آنان به پايان رسيد، همه را هلاك كردى.
    تو به كافران مكّه مهلت مى دهى، امّا آنان قرآن را دروغ مى شمارند، تو از هر طرف بر آنان، سلطه دارى، آنان هرگز نمى توانند از حكومت تو فرار كنند، هر كجا كه بروند، تو بر آنان آگاهى و قدرت دارى.
    كافران، قرآن را جادو مى دانند و مى گويند كه شيطان آن را براى محمّد(صلى الله عليه وآله)مى خواند، امّا هرگز چنين نيست، اين قرآن، كتاب آسمانى با عظمتى است كه تو آن را براى هدايت بشر نازل كرده اى، قرآن در "لوح محفوظ" جاى دارد و هرگز شيطان را راهى به آن نيست.

    * * *


    مناسب است در اينجا سه نكته را بنويسم:
    * نكته اوّل
    در آيه 15 از "عرش" نام برده شده است، منظور از "عرش" در اينجا "مجموعه جهان" مى باشد.
    * نكته دوم
    بُت پرستان مى گفتند كه اين قرآن، سخن شيطان است، چرا آنان فكر نمى كردند؟ شيطان مردم را به زشتى ها و فساد فرا مى خواند، چگونه ممكن است قرآن، سخن شيطان باشد حال آن كه قرآن مردم را به حق، پاكى، عدالت و تقوا دعوت مى كند.
    بزرگان مكّه چرا قدرى فكر نمى كنند: آيا قرآن مى تواند سخن شيطان باشد؟ اگر قرآن سخن شيطان است، پس چرا در سراسر قرآن، سخن از خوبى ها به ميان آمده است؟ چرا شيطان در آن لعن و نفرين شده است؟
    * نكته سوم
    در آيه 23 چنين مى خوانيم: "قرآن در "لوح محفوظ" جاى دارد". منظور از "لوح محفوظ" همان علم غيب خداست كه هيچ كس از آن خبر ندارد. قرآن در علم خدا، محفوظ بود، هيچ كس از آن خبر نداشت، خدا قرآن را به جبرئيل آموخت و او را مأمور كرد تا آن را بر قلب محمّد(صلى الله عليه وآله)نازل كند.






نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۲: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن