کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    عَصر: آيه ۳ - ۱

      عَصر: آيه ۳ - ۱


    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ (1 ) إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِي خُسْر (2 ) إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3 )
    تو انسان را به اين دنيا آورده اى و در مدّت محدودى در اين دنيا زندگى مى كند، روز به روز سرمايه او كم مى شود، او چه بخواهد، چه نخواهد به سوى مرگ پيش مى رود.
    ثانيه ها، ساعت ها، روزها، ماه ها و سال ها به سرعت مى گذرند، توان و قدرت او كاسته مى شود.
    هر نفس او يك قدم به سوى مرگ است و اين خسران بزرگى است !
    اگر انسان اين حقيقت را بداند به فكر مى افتد تا از اين خسران جلوگيرى كند، اگر او راه قرآن را بپيمايد، سرمايه اى گران بها و ارزشمند را به دست مى آورد و به رستگارى جاويدان مى رسد.
    اكنون مى خواهى از اين حقيقت سخن بگويى:

    * * *


    سوگند به روزگارى كه سپرى مى شود كه انسان ها در خسران مى باشند، مگر كسانى كه به تو ايمان بياورند و عمل نيك انجام دهند و يكديگر را به طرفدارى از حقّ سفارش كنند و يكديگر را به صبر فراخوانند.

    * * *


    مناسب مى بينم در اينجا سه نكته بنويسم:
    * نكته اوّل
    در ابتداى اين سوره خدا به روزگارى كه سپرى مى شود، سوگند ياد مى كند، روزگارى كه پر از درس ها، عبرت ها و حوادث تكان دهنده است، هر كس تاريخ را بخواند از آن بهره فراوان مى برد.
    انسان هايى كه دل به دنيا بستند و همه وقت و همّت خويش را صرف جمع كردن ثروتِ دنيا نمودند و سرانجام همه آن ثروت ها را گذاشتند و با دست خالى، روانه قبر شدند.
    چه بسيار پادشاهانى كه براى رسيدن به قدرت، ظلم ها نمودند و به خيال خود، به اوج اقتدار رسيدند، امّا به يك باره از تخت فرمانروايى سرنگون شدند و روانه تاريكى قبر شدند.
    روزگار، درس پيروزى حقّ را به همه انسان ها نشان مى دهد، درست است كه هر كس در راه حقّ باشد با مشكلات زيادى روبرو مى گردد، امّا سرانجام حقّ پيروز است. اين وعده خداست.
    قرآن در آيه 105 سوره "اَنبيا" درباره سرانجام روزگار سخن گفته است، خدا در كتاب هاى آسمانى از اين وعده خود سخن گفته است: "بندگان شايسته من، وارث حكومت زمين خواهند شد". آرى، سرانجام حكومت جهان به دست مؤمنان خواهد افتاد.
    در اينجا هم به روزگار سوگند ياد مى كنى، امام صادق(عليه السلام) در سخن خود به اين مطلب اشاره مى كند كه خدا در سوره عصر به روزگار ظهور مهدى(عليه السلام)سوگند ياد كرده است.[108]
    آرى، ظهور مهدى(عليه السلام)، آن وعده بزرگ خداست، سرانجام او ظهور مى كند و در سر تا سر جهان، حكومت عدل و داد را برپا مى كند.
    * نكته دوم
    در اين سوره از خسران انسان ها سخن به ميان آمده است، ما معمولاً خسران را به معناى ضرر مى گيريم; امّا در زبان عربى اين دو واژه با هم تفاوت دقيقى دارند:
    براى بيان اين تفاوت مثالى مى زنم:
    من دو دوست دارم، يكى به نام پرويز ديگرى به نام حميد.
    يك روز به ديدن پرويز مى روم. او به من مى گويد: چند سالى است 50 ميليون تومان پول در گاوصندوق خود براى روز مبادا گذاشته ام.
    من به او مى گويم: خيلى ضرر كردى، زيرا اگر اين پول را سرمايه گذارى كرده بودى، چند برابر مى شد. اگر حوصله سرمايه گذارى نداشتى كافى بود اين پول را به بانك ببرى تا بانك به جاى تو سرمايه گذارى كند، بعد از پنج سال، دو برابر آن پول را به تو مى دادند.
    با اين سخن پرويز مى فهمد كه 50 ميليون تومان ضرر كرده و خيلى ناراحت مى شود.
    بعد به خانه حميد مى روم. مى بينم كه او خيلى ناراحت است، با او سخن مى گويم و مى پرسم كه چه شده است، مگر كشتى هايت غرق شده است؟
    او مى گويد: يك عمر زحمت كشيدم و 50 ميليون تومان پس انداز كردم، همسايه ام به من گفت كه اين پول را بده تا با آن كاسبى كنم و من 50 درصد به تو سود مى دهم; امّا همه اين ها دروغ بود. الآن او به خارج از كشور فرار كرده است !
    معلوم شد كه پرويز و حميد هر دو ضرر كرده اند، هر دو 50 ميليون تومان ضرر كرده اند، امّا اين كجا و آن كجا !
    پرويز ضرر كرده است; امّا اصل سرمايه او باقى است و يك ريال هم از آن كم نشده است.
    ولى حميد خسران كرده زيرا نه تنها سود نكرده است، بلكه اصل سرمايه او هم از دستش رفته است.
    وقتى كسى تمام سرمايه خود را از دست بدهد به او مى گويند خسران كرده است.
    براى همين در اين آيه از واژه خسران استفاده شده است.
    قرآن مى گويد: "همه انسان ها در خسران هستند"، آرى كسانى كه به دنيا مشغول شدند سرمايه خود را هم از دست دادند، آن ها فكر مى كنند كه وقتى پول و ثروت براى خود جمع مى كنند سود مى كنند، ولى به زودى مرگ سراغشان مى آيد و بايد همه دنياىِ خود را بگذارند و با دست خالى بروند.
    آن ها ديگر سرمايه اى ندارند، وقت و عمر ارزشمند خود را صرف دنيا كردند و اكنون ديگر هيچ وقتى براى انجام كارهاى خوب ندارند. آن ها هيچ توشه اى كسب نكرده اند. آن ها خسران كرده اند.[109]
    قرآن چقدر دقيق، واژه ها را انتخاب مى كند.
    من وقتى به بعضى از ترجمه هاى قرآن مراجعه كردم ديدم اين آيه را اين گونه ترجمه كرده اند: "انسان ها همواره در ضرر هستند". وقتى ما قرآن را اين طورى ترجمه مى كنيم نمى توانيم زيبايى هاى قرآن را براى ديگران بازگو كنيم ! [110]
    * نكته سوم
    انسان هايى كه راه قرآن را در پيش نگرفتند، در خسران هستند، آنان سرمايه وجودى خويش را صرف دنيا مى كنند و با فرا رسيدن مرگ، دستشان از همه چيز خالى مى شود و به عذاب تو گرفتار مى شوند.
    ولى انسان هايى كه راه قرآن را مى پيمايند به سعادت و رستگارى مى رسند و در اين تجارت سود بزرگى مى كنند، آنان چند روزى در اين دنيا، بندگى تو را مى كنند، امّا در مقابل اين بندگى چند روزه، به سعادت جاودان مى رسند، آنان براى هميشه در بهشت تو جاى مى گيرند و اين همان رستگارى بزرگ است.
    به راستى انسان هاى رستگار چه ويژگى هايى دارند؟
    در اين سوره به سه ويژگى آنان اشاره شده است:
    1 - ايمان.
    2 - عمل صالح.
    3 - دعوت به طرفدارى از حقّ و دعوت به صبر و استقامت.
    ويژگى اوّل و دوم، درباره ارتباط آنان با خداست، آنان هم ايمان دارند و هم عمل صالح و نيك. اثر ايمان در كارهاى آنان نمايان است، اگر به خدا و قرآن ايمان آورده اند، به فرمان و دستورات خدا عمل مى كنند.
    ويژگى سوم، درباره ارتباط آنان با مردم و جامعه است. آرى، راه سعادت از ارتباط با خدا و خلق خدا مى گذرد.
    آنان نسبت به جامعه خود بى تفاوت نيستند، آنان يكديگر را به حقّ سفارش مى كنند، از حقّ دفاع مى كنند و ديگران را به پذيرش حقّ دعوت مى كنند، در سختى ها و مشكلات به يارى يكديگر مى آيند و همديگر را به شكيبايى فرا مى خوانند.
    در حديثى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند: "منظور از حقّ در اين سوره، ولايت است".[111]
    وقتى من اين حديث را شنيدم به فكر فرو رفتم، مؤمنان واقعى كسانى هستند كه راه توحيد، نبوّت و امامت را مى پيمايند و يكديگر را بر پايدارى در اين راه سفارش مى كنند.

    * * *


    اكنون مى خواهم دو حديث امام صادق(عليه السلام) را كه قبلاً آورده ام، بار ديگر ذكر كنم: "منظور از عصر در اين سوره، عصر ظهور مهدى(عليه السلام) است". "منظور از حقّ در اين سوره، ولايت است".
    گويا اين سوره، معناى ديگرى هم دارد كه از آن به "بطنِ قرآن" ياد مى كنيم. "بطنِ قرآن" يعنى معنايى كه از نظرها پنهان است و خيلى ها از آن اطّلاع ندارند: عصر غيبت مهدى(عليه السلام)روزگار سختى است، امام زمان از ديده ها پنهان است، امّا مؤمنان به او ايمان دارند.
    سوگند به عصرِ ظهور مهدى !
    ظهور مهدى(عليه السلام) حقّ است و سرانجام او مى آيد، همانا همه انسان ها در خسران هستند مگر كسانى كه ايمان به مهدى(عليه السلام)دارند و انتظار او را دارند (انتظار ظهور بالاترين عمل صالح است) و به ولايت مهدى(عليه السلام) سفارش مى كنند و در سختى هاى روزگار غيبت، مؤمنان را به صبر توصيه مى كنند.

    * * *


    كسانى كه به مهدى(عليه السلام) اعتقاد نداشته باشند، در خسران هستند، خدا شرط قبولى اعمال را قبولى ولايت امامان معصوم(عليهم السلام)قرار داده است، اگر كسى ولايت آنان را نداشته باشد، خدا هيچ عمل او را نمى پذيرد و او در روز قيامت مى فهمد كه چقدر خسران كرده است.
    آرى، اگر كسى در اين دنيا عمر طولانى كند و ساليان سال، عبادت تو را به جا آورد و نماز بخواند و روزه بگيرد و هزار حجّ به جا آورد و سپس در كنار كعبه مظلومانه به قتل برسد، با اين همه اگر ولايت امامان معصوم را قبول نداشته باشد، هيچ كدام از اين اعمال او نفعى به او نمى رساند و او وارد بهشت نخواهد شد.[112]
    در اسلام، ولايت از نماز و زكات و روزه و حجّ مهم تر است، كسى كه به جاى امامان معصوم(عليهم السلام)، ستمكاران را به عنوان رهبر خود برگزيند، همه اعمالش در روز قيامت نابود خواهد شد و از آن هيچ بهره اى نخواهد برد.
    اين حقيقت مهمّى است: "هر كس در راه مهدى(عليه السلام) نباشد، در خسران است".[113]

    * * *


    بارخدايا ! من در عصر غيبت امام خويش زندگى مى كنم، تو را سپاس مى گويم كه مرا با امام خويش آشنا كردى و محبّتش را در قلبم قرار دادى.
    هر كه براى زندگىِ خويش دليلى مى خواهد، اين دليل زندگى من است: من زنده ام و زندگى مى كنم تا سرود مهر مهدى(عليه السلام)را سر دهم و محبّت او را بر دل هاى مردم، پيوند زنم.
    بارخدايا ! من از عشق و محبّت خود به مهدى(عليه السلام) پرده برداشتم، من آمادگى خود را براى يارى او اعلام نمودم، اكنون از تو مى خواهم تا مرا يارى كنى تا در اين راه، ثابت قدم بمانم.





نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱۶: از كتاب تفسير باران، جلد چهاردهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن