کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل چهل وسه

      فصل چهل وسه


    در دنياى امروز اصالت با زندگى فردى است; انسان ها بيشتر به فكر زندگى خود هستند و كمتر به مسئوليت اجتماعى اهميت مى دهند، در غرب به اين نگاه بيشتر توجه شده است.
    انسان هرچه به زندگى فردى خود بپردازد و براى آن تلاش كند، بيشتر دچار افسردگى مى گردد. وقتى خوشبختى فردى به اوج رسيد، احساس پوچى مى كند و به اين علت مى بينيم كه در غرب، اعتياد و خودكشى بيشتر است.
    خوشبختى انسان در گرو حس مسئوليت اجتماعى است. وقتى من آگاهى و فهم بيشترى نسبت به جامعه و زمان خود پيدا كنم، حس مسئوليت در من ايجاد مى شود و به اين باور مى رسم كه اگر ببينى كه نابينا و چاه است، اگر خاموش بنشينى گناه است.
    خدا كسانى را به پيامبرى برگزيد كه نسبت به جامعه خود، مسئوليّت زيادى احساس مى كردند و نگران سعادت ديگران بودند. در تاريخ مى خوانيم كه مردم پيامبران را "ديوانه" خطاب مى كردند، مردم نمى توانستند درك كنند كه چرا يك نفر اين قدر دلش براى ديگران بسوزد و نگران ديگران باشد. انسان هايى كه فقط به فكر خود بودند وقتى مى ديدند يك نفر بدون هيچ توقع زندگى خود را وقف نجات آنان كرده است، گيج مى شدند و به پيامبران خود، نسبت ديوانگى مى دادند.

    * * *


    امروزه، جامعه ما نيازمند حس مسئوليتى است كه پيامبران داشته اند. پيامبران نگران همه امور انسان ها بوده اند. يك پزشك، نگران سلامتى جامعه است، يك سياستمدار به عدالت اجتماعى مى انديشد، يك اقتصاددان نگران اقتصاد است; اما پيامبران به سلامتى، فرهنگ، سياست، عزّت، عدالت، اخلاق و امنيت و... جامعه فكر مى كردند و در مقابل همه اين ها، احساس مسئوليت داشتند.
    بيشتر انسان هاى امروز، نگران خودشان هستند و براى جامعه غمى ندارند، آنان "هستى" را براى خود مى خواهند; اما پيامبران، غمخوار جامعه بودند و براى خود، هيچ غمى نداشتند، آنان "هستى" را براى ديگران مى خواستند.
    اگر من به معرفتِ دينى برسم، اين حس مسئوليت در من ايجاد مى شود و خود را نسبت به جامعه مسئول مى دانم.
    اين سخن پيامبر را در اينجا مى نويسم: "هركس صداىِ كسى را بشنود كه مسلمانان را به يارى مى خواند و او را يارى نكند، مسلمان نيست."[70]
    درواقع، مسلمان واقعى نمى تواند نسبت به جهان پيرامون خود بى خيال باشد. او به جايى مى رسد كه گويى بار جهان هستى را بر دوش مى كشد و در مقابل همه، احساس مسئوليت مى كند. او هرچه اين مسئوليت را بيشتر احساس كند به حقيقت انسان بودن نزديك تر شده است. تقاوت اساسى انسان ها در همين حس مسئوليت است.

    * * *


    اگر من بخواهم زندگى پيامبران را با ملاك هاى مادى بسنجم، بايد بگويم آنان بدبخت ترين انسان ها بودند; زيرا همه زندگى خود را صرف هدايت ديگران كردند و مردم با آنان دشمنى فراوان كردند و طرفداران آنان در مقابل دشمنانشان، كمتر بودند; اما اگر بخواهم زندگى پيامبران را با ملاك هاى غيرمادى بسنجم، آنان خوشبخت ترين افراد بودند; هركس هم راه آنان را بپيمايد به سعادت واقعى مى رسد. گاه افرادى كه اصلاً باورهاى دينى ندارند، دست به كارهاى خير مى زنند و به ديگران كمك مى كنند، درست است كه آنان در زندگى همه چيز دارند، حس خوشبختى ندارند. آنان به روز قيامت باور ندارند و براى ثواب اين كار را انجام نمى دهند، آنان كار خير انجام مى دهند تا خودشان احساس شادمانى و سعادت كنند; درواقع آنان به خودشان كمك مى كنند.
    آرى! هر كس احساس مسئوليت اجتماعى بيشترى داشته باشد، خردمندتر است و از شادمانى و سلامت روانى بيشترى بهره مند است; چنين كسى لازم نيست صبر كند تا قيامت برپا شود و پاداش خود را دريافت كند، او در اين دنيا، پاداش خود را مى گيرد، اين احساس خوشبختى كه روح و روان او را دربرمى گيرد، بهترين پاداش اوست. چنين افرادى هرگز احساس پوچى و بيهودگى نمى كنند و از نشاط روحى خوبى بهره مند هستند. پايان


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۳: از كتاب پنجره سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن