کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    در اين دنيا چگونه مى توانم خوش باشم، درحالى كه صداى رفتن مى آيد، ضربان قلب من، صداى گام هاى رفتن است، من لحظه به لحظه به مرگ نزديك تر مى شوم، فرصت من محدود است، مرگ سرنوشت همه است. آيا من مرگ را باور دارم؟
    يك روز به گورستان رفته بودم، با غسّالى سخن گفتم، او برايم سخنى عجيب گفت كه مرا به فكر واداشت. او گفت: "بيش از ده سال است كه هر روز، چندين مرده را غسل مى دهم، عجيب اين است كه هنوز خودم باور نكرده ام مى ميرم!"
    چند روزى به من فرصت داده اند، سرنوشت من را در اينجا رقم مى زنند، بازار تجارت من اينجاست، مصالح باغ هاى بهشت هم در اينجا خريدارى مى شود و هيزم هاى آتش جهنّم هم همين جا انباشته مى شود.
    من نبايد دنيا را نكوهش كنم. دنيا بد نيست، دنيا هرگز كسى را نفريفته است، با چه چيزى مى خواهد انسان را فريب دهد؟ مگر قبرستان ها در اين دنيا نيستند؟ مگر بدن هاى زيبا در اينجا پوسيده نمى شوند؟ مگر هر روز بانگ مرگ به گوش نمى رسد؟ من چشم خود را بسته ام و حقيقت را نمى بينم، اشكال از من است. دنيا به كسى كه بخواهد از او پند بگيرد، دروغ نمى گويد و فريبش نمى دهد.

    * * *


    دنيا، مزرعه آخرت است; كدام عاقل، مزرعه خويش را رها مى كند؟ بايد به دنيا توجّه كرد; امّا براى توشه اندوزى. بايد اينجا بكاريم تا در سراى ديگر برداشت كنيم. اگر كسى مزرعه نداشته باشد، هرگز برداشتى نخواهد داشت. اين سخن على(عليه السلام) را به ياد مى آورم: "دنيا براى كسى كه به كار آخرت بپردازد، چه سراى نيكويى است!"[14]
    آب دريا براى كسى كه شنا كردن بلند نيست، خطرناك است; امّا همين آب درياست كه كشتى را به حركت درمى آورد. دنيا براى كسى كه مى خواهد به سوى سعادت برود، راه است. خوشا به حال آن بنده اى كه زمين دنيا را مسجد خويش ساخت، ساعات عمر خود را سرمايه تجارت آخرت نمود، در خلوت شب ها با خدا راز و نياز گفت و با ديدن زيبايى هاى دنيا به حمد و ستايش خدا مشغول شد; چون به آسمان نگاه كرد، عظمت آفرينش خدا را به ياد آورد و با دستى پر، آماده سفر شد.

    * * *


    آيا تلاش كردن و آباد كردن دنيا با كمال معنوى منافات دارد؟
    اين سخن پيامبر است: "عبادت هفتاد جزء دارد و برترين آن، كسب حلال است."[15]
    اين سخن هم از امام صادق(عليه السلام) است: "كسى كه براى مهيّا كردن مخارجِ خانواده خود تلاش كند، همانند رزمندگان است و خدا همان ثوابى را به او مى دهد كه به رزمندگان مى دهد."[16]
    يك روز جهاد در راه خدا بالاتر از چهل سال عبادت است. بايد بدانم به اندازه هر روز كه براى تأمين مخارج همسر و فرزندنم، كار مى كنم به اندازه چهل سال عبادت به خدا نزديك شده ام.[17]
    وقتى اين سخنان را مى خوانم، مى فهمم كه دنيا بد نيست، بد اين است كه دنيا هدف و همه چيز من بشود و حرص و طمع آن در تمام وجودم رخنه كند.
    وقتى من دارم كار و تلاش مى كنم تا پولى به دست آورم، كسى نمى داند من دارم به خدا نزديك مى شوم يا به شيطان. فقط خودم اين را به خوبى درك مى كنم، كسى نمى داند در دل من چه مى گذرد، چه چيزى مرا به كار كردن فراخوانده است؟ آيا قصد من اطاعت از فرمان خداست يا عشق به دنيا در وجودم شعله مى كشد. اگر براى تأمين مخارج خانواده ام تلاش مى كنم، پس خوشا به حالم كه در حال عبادت هستم و برترين عبادت ها را انجام مى دهم، اگر هم دنيا در دلم جاى خدا را گرفته و فريفته دنيا شده ام و براى رسيدن به دنياى بيشتر، تلاش مى كنم، پس واى بر من كه شيفته چيزى شده ام كه وفا ندارد!


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب پنجره سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن