کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سيزده

      فصل سيزده


    كجا ايستاده ام و به سخن تو گوش مى دهم؟
    سال 36 هجرى است و من در شهر بصره هستم. چند ماه پيش مردم با على(عليه السلام) بيعت كردند و او را به عنوان خليفه برگزيدند. طلحه و زبير هم با آن حضرت بيعت كردند، امّا وقتى على(عليه السلام) با بى عدالتى ها به مبارزه پرداخت، آن دو نفر كه شيفته دنيا و رياست بودند، ناراضى شدند و با على(عليه السلام) دشمنى كردند.
    آنان به مكّه سفر كردند، عائشه (همسر پيامبر) قبلاً به مكّه رفته بود، اين سه نفر با هم پيمان بستند و مردم را براى جنگ با على(عليه السلام) شوراندند و جنگ "جَمَل" را راه انداختند.
    آنان به شهر بصره رفتند و در آنجا شورشى بزرگ بر پا كردند و گروهى از شيعيان را كشتند و آتش فتنه اى بزرگ را روشن نمودند. اينجا بود كه على(عليه السلام)درباره آنان براى يارانش سخن گفت و آن دو نفر را لعن نمود و دستور داد تا يارانش براى مقابله با آنان آماده شوند.
    وقتى به طلحه و زبير خبر رسيد كه على(عليه السلام) آنان را لعن مى كند، پيامى را براى آن حضرت فرستادند، پيام آنان اين بود: "يا على! ما تو را شجاع ترين مرد عرب مى دانستيم، چرا لعن كردن ما را جزئى از دين خود قرار دادى؟ آيا فكر مى كنى كه با لعن كردن ما مى توانى ما را شكست بدهى؟".
    وقتى پيام آنان به على(عليه السلام) رسيد، آن حضرت در جواب چنين فرمود: "شما گفتيد كه مرا شجاع ترين مرد عرب مى دانستيد و اعتراض كرديد كه چرا شما را لعن كرده ام، بدانيد در هر موقعيت بايد كارى را انجام داد. من شما را لعن مى كنم امّا زمانى كه جنگ آغاز شود، چنان دست به شمشير مى برم كه ترس، همه وجود شما را فرا بگيرد، در آن لحظه خدا مرا يارى خواهد نمود".[44]
    آرى، طلحه و زبير خيال مى كردند كه لعن كردن، كارِ شجاعان نيست، امّا على(عليه السلام) با اين سخن حقيقت را آشكار كردند، همه ميدان هاى نبرد، مثل هم نيستند، در هر موقعيت بايد به گونه اى رفتار كرد، هنگام جنگ، بايد سلاح در دست گرفت و با باطل روبرو شد، امّا وقتى جنگ آغاز نشده است با لعن بايد راه حقّ را از راه باطل جدا كرد، زمانى كه باطل، همه توان خود را براى فريب دادن مردم به كار مى برد و تلاش مى كند تا حقّ را بپوشاند، لعن دشمنان است كه مى تواند راه را روشن كند و مانع فريب خوردن مردم شود.

    * * *


    مناسب مى بينم در اينجا مطلبى را بيان كنم: بعضى از افراد چنين مى گويند: "سنّى ها دست بسته نماز مى خوانند، وقتى ما همانند آنان نماز نمى خوانيم با اين كار، مخالفت خود را با سنّى ها نشان داده ايم، اگر ما بر اساس دستورات اهل بيت(عليهم السلام) زندگى كنيم، ديگر كافى است و لعن دشمنان لازم نيست، زيرا ما با عمل به دستورات اهل بيت(عليهم السلام) به صورت عملى با دشمنان، مخالفت مى كنيم".
    ولى من مى دانم اين سخن، نادرست است، اگر من به سخن مولايم على(عليه السلام)گوش فرا بدهم، وظيفه خود را به خوبى مى فهمم، حضرت على(عليه السلام)فرمود: "در هر موقعيت بايد كارى را انجام داد"، اين كه نمازم را همانند سنّى ها نخوانم، اين كه من عزادارى كنم، هرگز جاى بيزارى از دشمنان را نمى گيرد. من نبايد بيزارى از دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) را از ياد ببرم چرا كه امام رضا(عليه السلام) فرمود: "كمال دين در ولايت ما اهل بيت(عليهم السلام) و بيزارى از دشمنان ماست".


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳: از كتاب راه روشنايى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن