کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۲۰

      ۲۰


    ديگر مى دانم كه راهى به سوى خدا ندارم مگر آن راهى كه خودِ خدا برايم قرار داده است و جز از اين راه نمى توانم به خدا نزديك بشوم، اگر من از پسِ پرده غيب خبر ندارم پس ديگر دنبال كسى كه مثل خودم است نمى روم و از او پيروى نمى كنم! بلكه از كسى پيروى مى كنم كه به آنچه من نمى دانم آگاهى كامل دارد و از غيب خبر دارد، وقتى چنين كسى را پيدا كردم از او پيروى مى كنم. اين نكته را عقل هر كسى تأييد مى كند.
    وقتى مى گوييم بايد از اهل بيت(عليهم السلام) پيروى كنيم، اين سخن دليل عقلى دارد، "پيروى جاهل از دانشمند" يك قانون عقلى است و همه آن را قبول دارند، انسان عاقل در امور مادى و دنيايى خود به متخصّص مراجعه مى كند و به هر چيزى از راهِ خودش وارد مى شود، پس در امور معنوى هم عقل اين طور حكم مى كند.

    * * *


    حتماً نام ابوحمزه ثمالى را شنيده اى! همان كه دعاى سحر ماه رمضان را از امام سجاد(عليه السلام) نقل كرده است، دعايى كه سراسر عرفان ناب است. ابوحمزه ثمالى يك روز نزد امام باقر(عليه السلام) رفت، آن حضرت به او چنين گفت: "اى ابوحمزه! وقتى مى خواهى به سفرى بروى حتماً راهنمايى همراه خود مى گيرى، تو كه به راه هاى آسمان آگاهى ندارى، پس براى خود راهنمايى انتخاب كن!".
    سفرهاى زمان قديم، خطرات زيادى داشت، مردم با اسب يا شتر به دل بيابان ها مى زدند و حتماً يك راهنما با خود مى بردند، امروزه بيشتر كسانى كه مى خواهند مثلاً به خارج از كشور بروند با تورهاى مسافرتى مى روند، (البتّه كسانى كه تجربه اين سفرها را دارند ديگر نيازى به راهنما ندارند)، ولى اين يك قانون است، كسى كه مى خواهد به جايى برود كه آنجا را نمى شناسد حتماً بايد با راهنما برود.
    آرى، راه آسمان، همان راه هدايت است، خدا امام را به آن راه آشنا ساخته است، علم امام در علم خدا ريشه دارد، وقتى ما بدانيم كه امام به راه هدايت آشناست، پس بايد از او پيروى كنيم، سخن او را به جان و دل بپذيريم، وقتى امام سخنى مى گويد و دستورى مى دهد، سعادت دنيا و آخرت ما را در نظر مى گيرد، چه بسا كسى با عقل ناقص خود، دستور امام را نپسندد، ولى پسند من و تو مهم نيست، جاهل از عالِم پيروى مى كند، وقتى من نزد پزشك مى روم، او بيمارى مرا تشخيص مى دهد، چه بسا دارويى تلخ به من بدهد كه من آن دارو را نمى پسندم، مثلاً اگر مرض قند داشته باشم دستور مى دهد ديگر هرگز قند، شكر و شيرينى نخورم! من دستور او را اطاعت مى كنم، چون مى دانم او مى خواهد من سلامتى ام را به دست آورم، اگر آپانديس من عفونت كند و او تشخيص بدهد كه بايد جرّاحى شوم، باز هم قبول مى كنم، اجازه مى دهم با چاقوى جرّاحى بدن مرا پاره كند، اين تسليم شدن من براى چيست؟ چون او را عالم مى دانم، همين طور بايد تسليم فرمان امام باشم.
    من شيعه هستم و پيرو مكتبى آسمانى! مكتب اهل بيت(عليهم السلام) براى همه زندگى من، برنامه دارد، از تولّد تا ازدواج، از بچّه دار شدن تا لحظه جان دادن، از حجاب و عفّت تا پرهيز از دروغ و تهمت، از رفتارم با همسرم تا رفتارم با همكارانم در محيط كار، از تغذيه تا كسب و كار و تجارت. اگر با اين ديد به همه سخنان اهل بيت(عليهم السلام) نگاه كنم، همه دستورات آنان را زيبا و دلنشين مى يابم، همه اين دستورات براى سعادت دنيا و آخرت من است، آنان همچون يك طبيب، سلامتى جسم و روح مرا در نظر گرفته اند، اگر از دستورات آنها پيروى كنم رستگارى از آنِ من است.

    * * *


    مى گويند: در زمان قديم، شخص بزرگى به دل درد گرفتار شد، از خدا خواست تا او را شفا بدهد، ولى از شفا خبرى نشد، چند روز گذشت، دل درد او شديدتر شد، او از درد به خود مى پيچيد، يكى به ديدار او آمد و به او گفت: "بايد نزد طبيب بروى، زيرا خدا بى جهت علم طب را به انسان ها نياموخته است و گياهان دارويى را بيهوده نيافريده است! تو انتظار دارى كه خدا تو را همين طورى شفا بدهد؟ اين خداست كه شفا را در آن گياهان قرار داده است، نزد طبيب برو و دارو بگير و آن را مصرف كن كه شفاى تو در آن است".
    آرى، كسى كه بيمار مى شود بايد به پزشك مراجعه كند، اگر او در خانه اش بنشيند و فقط دعا كند، مردم كار او را نكوهش مى كنند، اگر او شفا را از خدا مى خواهد بايد به همان راهى كه خدا شفا را در آن قرار داده است مراجعه كند. اين خداست كه شفا را در مراجعه به پزشك قرار داده است، اين قانون خدا براى سلامتى جسم است، همين طور خدا براى سلامتى روح و جان ما نيز اين قانون را دارد، اگر ما دعا كنيم كه خدايا ما را هدايت كن، امّا به درِ خانه اهل بيت(عليهم السلام) نرويم، هدايت نخواهيم شد، خدا هدايت را در پيروى از اهل بيت(عليهم السلام) قرار داده است، خدا به آنان عصمت داده است و رستگارى را در پيروى از آنان قرار داده است.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹: از كتاب راه خدا نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن