۳۷
قناعت يكى از فضايل اخلاقى است، وقتى به حدّ كفافِ زندگى ام، خرج كنم و خود را بى جهت گرفتار قرض نكنم قناعت پيشه كرده ام، افسوس كه زندگى هاى امروز، پر از چشم و هم چشمى است، خيلى ها وام مى گيرند تا چيزى را بخرند كه به آن نياز جدّى ندارند.
تو درباره قناعت به شيعيان خود چنين مى گويى: "اگر از دنيا به قدرى كه تو را كفايت كند بخواهى، بدان كه كمترين مقدار از دنيا، زندگى تو را كفايت مى كند ولى اگر از دنيا بيش از اندازه اى كه تو را كفايت كند بخواهى، بدان كه همه دنيا هم بسنده ات نخواهد بود".
بى جهت نيست كه مى گويند: "قناعت، گنج بى پايان است"، كسى كه در زندگى قانع باشد به كليد آرامش دست يافته است. خدا در آيه 97 سوره نحل به مؤمنان وعده داده است كه به آنان در اين دنيا، زندگى خوش عطا مى كند، به راستى اين زندگى خوش چيست؟ آيا زندگى خوش اين است كه مؤمن به بلا و سختى ها گرفتار نشود و زندگى راحتى داشته باشد؟
من مؤمنان زيادى را مى شناسم كه در فقر، بلا و سختى زندگى مى كنند، پس معلوم مى شود "زندگىِ خوش" چيز ديگرى است.
وقتى تحقيق مى كنم متوجّه مى شوم كه منظور از آن زندگى خوش كه خدا به مؤمنان مى دهد، همان زندگى با قناعت است، مؤمن كارهاى نيك زيادى انجام مى دهد، و خدا در اين دنيا به او فقط يك پاداش مى دهد و آن هم قناعت است! اگر چيزى در اين دنيا بهتر از قناعت بود، خدا آن را به مؤمن مى داد. قناعت، بزرگترين ثروت است. خيلى ها ثروت بسيار زيادى دارند، امّا باز هم حرصِ ثروت بيشتر را مى زنند. آن همه ثروت به آنان آرامش نداده است، زيرا مالِ دنيا مانند آب دريا، شور است، انسان هرچه بيشتر از آن بنوشد، تشنه تر مى شود. اگر كسى قناعت داشته باشد، به كم سير مى شود و انسان حريص هرگز از مال دنيا سير نمى شود.