۲۷
اكنون مرا از تكبّر برحذر مى دارى و چنين مى گويى: "از تكبّر بپرهيز و بدان هر كس به اندازه سر سوزن، تكبّر داشته باشد وارد بهشت نمى شود".
تكبّر بزرگ ترين آفت براى سعادت است، اگر من خودم را بالاتر از ديگران ببينم و ديگران را كوچك شمارم به تكبّر گرفتار شده ام.
وقتى تكبّر در جان من ريشه دواند ديگر سخن حقّى را از ديگران نمى شنوم و چه بسا آن را انكار مى كنم، من بايد از سرنوشت شيطان درس بگيرم، او سال هاى سال، خدا را عبادت كرد و در ميان فرشتگان جايگاه ويژه اى پيدا كرد، ولى چون خود را بالاتر از آدم(عليه السلام) مى دانست حاضر نشد به او سجده كند و از مسير حق خارج شد و به عذاب خدا گرفتار شد.
نمرود و فرعون و ديگر كسانى كه در مقابل پيامبران ايستادند روحيّه تكبّر داشتند، آرى، تكبّر پرده اى در برابر چشم انسان مى افكند و او را از ديدن چهره زيباى حقّ محروم مى كند.
كسى كه به تكبّر گرفتار شده است بايد به گذشته و آينده خود فكر كند، به راستى انسانى كه در آغاز نطفه اى بى ارزش است و در پايان كار، مردار گنديده اى مى شود، آيا سزاوار است كه به خود ببالد؟
راه درمان تكبّر اين است كه انسان لباس ساده بپوشد، غذاى ساده بخورد، در سلام كردن بر ديگران تقدّم جويد، با كوچك و بزرگ گرم بگيرد، اگر او چنين رفتار كند، كم كم روحيّه تكبّر او برطرف مى شود.