کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل دوازده

      فصل دوازده


    مشغول طواف كعبه بودم و نگاهم به جوانى افتاد كه با خداى خويش اين گونه سخن مى گفت: "قربونت بشوم خدا!".
    خوب من در آن جا چه بايد مى كردم، غير از اين كه غصّه بخورم كه چرا ما اين گونه شده ايم؟
    آخر چرا به آنچه بر زبانمان جارى مى شود، هيچ توجّهى نداريم، ما اهل بيت(عليهم السلام) را فقط براى گريه كردن و بر سر و سينه زدن مى خواهيم نه براى اين كه از آنها روش زندگى كردن و روش سخن گفتن با خدا را ياد بگيريم.
    ما ياد گرفته ايم:

    * * *


    آرى، اين كلام مولوى است كه حكايت آن شبان را بيان مى كند كه با خدا معاشقه مى كرد و حضرت موسى(عليه السلام)آمد و مانع گفتار او شد.
    من تا به حال در اين قصّه تأمّل زيادى كرده ام و سند آن را نيافتم و از همين جا از همه عزيزانى كه از سند آن اطّلاعى دارند، تقاضا مى كنم مرا آگاه سازند.
    البتّه پر واضح است كه مراد من از سند اين قصّه، كتاب مثنوى معنوى مولوى نيست بلكه مراد من قرآن و حديث است.
    اهل بيت(عليهم السلام) آمده اند تا راه انديشيدن را به ما ياد دهند تا بفهميم چگونه زندگى كنيم امّا ما چقدر به اين مهم توجّه داريم.
    سخن بسيار است و مجال كوتاه، به هر حال ما بايد طورى رفتار كنيم كه بتوانيم بگوييم شيعه ائمه اطهار(عليهم السلام)هستيم.
    يكى از مسايلى كه امروزه در جامعه ما رواج زيادى پيدا كرده است بحث زياده روى در جنون و ديوانگى در محبّت به اهل بيت(عليهم السلام) است.
    آرى، من منكر عشق به اهل بيت(عليهم السلام) نيستم، و اين كه عشق به اهل بيت(عليهم السلام) از زيباترين زيبايى هاى اين جهان هستى است شكّى ندارم امّا از اين كه به همين عشق بسنده كنيم (بدون عمل به دستورهاى آنها)، سخت اشكال دارم.
    اگر "دِعبِل"، آن شاعر بزرگ، مورد مهربانى امام رضا(عليه السلام) واقع مى شد به خاطر اين بود كه در قالب شعر، بيان معارف اهل بيت(عليهم السلام) مى كرد نه اين كه به بيان خطّ و خال و چشم و ابروى اهل بيت(عليهم السلام) بپردازد!
    بياييد، اشعارى امثال اشعار دعبل را مطالعه كنيد و ببينيد از آنها چه مى فهميد، يك دنيا درس فداكارى و شور زندگى شرافتمندانه! امّا از بعضى شعرهاى شاعران امروز (كه ادّعاى عشق اهل بيت(عليهم السلام) را دارند) چه ياد مى گيريم؟ آنها در وصف حضرت عباس(عليه السلام) چنين مى گويند: چشمهايش چقدر قشنگه!"، چرا ما اين گونه شده ايم؟
    چون از فكر و انديشه فاصله گرفته ايم. افتخار بعضى جوانان ما اين است كه ديوانه اند. ديوانگى، سمبلِ نفىِ تعقّل است، ديوانگى يعنى ديگر به انديشه قيمت و ارزشى نمى دهم.
    آرى، شايد مراد شاعر بيان احساسات خودش باشد و در واقع نخواسته است نفى فكر و انديشه بكند امّا سخن ما در اين است كه ترويج اين گونه اشعار و فروش سى دى آن در جامعه به صورت گسترده، به طورى كه در هر كوى و برزن كه بروى، صداى اين مى آيد كه ما ديوانه ايم، چه اثرى بر جامعه مى گذارد؟!
    جوانى كه در اين گونه مجالس رشد مى كند، ديگر چگونه مى تواند اهل انديشه باشد.
    بارها پيش آمده است كه با جوانانى روبرو شده ام كه در بحران فكرى عجيبى مى سوزند و خواسته ام با بيان احاديث اهل بيت(عليهم السلام)، به آنها بيرون رفتن از اين بحران را نشان دهم امّا تا سخن از فكر كردن به ميان آمده با حال و هوايى عارفانه گفته اند: "ما ديوانه ايم و با اهل فكر كار نداريم".
    پس اين همه تشويق و ترغيبى كه ائمّه اطهار(عليهم السلام) در مورد فكر داشته اند چه مى شود!
    من نمى خواهم عشق را نفى كنم بلكه مى گويم عشق يكى از احساسات زيباى بشرى است امّا سخن در اين است كه هر چيز در جاى خود زيبا است.
    حضرت على(عليه السلام) چقدر زيبا فرموند: "جاهل كسى است كه در امور خود يكى از دو حالت را دارد: يا زياده روى مى كند يا كوتاهى".[66]
    آرى، زياده روى در عقل گرايى (نفىِ كلىّ عشق) آفتى است، امّا سخن در اين است كه جامعه ما به سوى نفىِ انديشه به پيش مى تازد و كسى هم نيست تا ميانه روى و اعتدال را به جامعه برگرداند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۲: از كتاب چرا بايد فكر كنيم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن