کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    خدايا! از تو مى خواهم روز قيامت مرا رسوا نكنى و به گناهانم عذاب ننمايى.
    داشتم فكر مى كردم كه براى آن روز سخت، چه چيزى سرمايه كنم؟ دل به چه چيزى ببندم؟ هر چه فكر كردم ديدم كه فقط تو، خود تو سرمايه من هستى! من هيچ چيز ديگرى ندارم! روزى كه فرشتگان تو مرا براى حسابرسى فرا خوانند، آن روز اميدم به لطف و كرم توست.
    بار خدايا! درد مرا به دواى خويش درمان كن كه درد من گناهانى است كه روحم را آلوده نموده و دواى درد من، عفو و بخشش توست.
    خدايا! حاجت و خواسته مهمّ مرا بده، آن حاجتى كه اگر آن را به من عنايت كنى، من سعادتمند خواهم شد، تو خود مى دانى كه آن خواسته مهمّ من، آزادى من از آتش جهنّم است.
    من در جستجوى مهربانى تو آمدم و اكنون درِ خانه تو ايستاده ام و تو را مى خوانم.
    من در كجا در جستجوى تو باشم؟ تو كه همه مكان ها را مى بينى و از همه جا باخبر هستى، چه كنم تا صدايم را بشنوى و جوابم را بدهى؟
    خدايا! در نزد خود سخن از كدام ترس خود به ميان آورم، به ياد لحظه مرگ و سختى هاى بعد از آن كه مى افتم ترس همه وجودم را فرا مى گيرد، افسوس كه من به فكر همه چيز بودم مگر به فكر خودم! عمر خود را براى دنيا تباه كردم.
    خدايا! من به درِ خانه تو مى آيم و از تو مى خواهم مرا ببخشى، ولى بعد از مدّتى توبه ام را مى شكنم، من تا كى بايد اين گونه باشم؟ تا كى بايد توبه خود را بشكنم؟ عهد مى كنم كه گناه نكنم، امّا به اين عهد و پيمان خود وفادار نمى مانم.
    خدايا! تو را به حقّ كسانى قسم مى دهم كه براى رضاى تو به نماز و روزه اكتفا نكردند، بلكه جانشان را در راه تو فدا كردند، تو را به مقام آنان كه خون خود را فداى راه تو نمودند قسم مى دهم كه از خطاهاى من درگذرى!
    خدايا! ز دنيايى كه مرا فريب مى دهد و مرا از ياد تو غافل مى كند به تو پناه مى آورم، از وسوسه هاى شيطان و هوس هاى نفس خويش به تو پناه مى آورم.
    تو افراد زيادى را كه همانند من خطاكار بوده اند، بخشيده اى و رحمتت را بر آنان نازل كرده اى، اكنون از تو مى خواهم كه مرا نيز مانند آنان ببخشى.
    من روزى را در پيش رو دارم كه هيچ كس به فريادم نمى رسد، آن روز پدر و مادر و فرزندم نيز از من فرارى خواهند بود، آن روز من تنها خواهم بود و ترس همه وجود مرا فرا خواهد گرفت، مولاى من! در آن روز چه كسى صداى مرا خواهد شنيد و مرا پناه خواهد داد؟ چه كسى مايه آرامش من خواهد شد؟
    وقتى از من در مورد گناهانم سؤال كنى، من چه جواب بدهم؟ آيا مى توانم بگويم من آن گناهان را انجام نداده ام، حال آن كه تو خودت به همه چيز آگاه هستى و مرا در همه حال ديده اى؟ تو با بزرگوارى بندگان خود را عفو مى كنى، از تو مى خواهم كه در آن لحظه مرا ببخشى، زيرا كه من كسى را جز تو ندارم، به هر كسى رو كنم، نااميد خواهم شد، هيچ كس ديگر جواب مرا نخواهد داد، فقط تو هستى كه هيچ كس را نااميد نمى كنى!*P*9


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب با من مهربان باش نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن