کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هشت

      فصل هشت


    بار خدايا! به من توفيق انجام كارى را بده كه با انجام آن كار، درهاى يقين به روى من باز شود. خودت، يقينى به قلب من بده كه هر شك و ترديدى را از قلب من بزدايد.
    خدايا! تو ترسى در دل من قرار ده كه با آن ترس، رحمت تو را به سوى خود جذب كنم!
    تو از من خواستى تا از گناه دورى كنم، امّا من به گناه آلوده شدم، ولى تو آبروى مرا نبردى و گناه مرا از همه مخفى ساختى.
    تو به من نعمت هاى زيادى دادى و من اين نعمت ها را در راه نافرمانى تو استفاده كردم، امّا تو آن نعمت ها را از من نگرفتى!
    اى كسى كه از روى مهربانى مرا نصيحت كردى و دوست داشتى كه من راه زيبايى ها را بروم، حتّى در قرآن خود با من سخن گفتى، ولى من به سخن تو گوش نكردم.
    تو بدى هاى مرا از همه پوشاندى و خوبى هاى مرا براى همه آشكار ساختى، تو كارى كردى كه مردم خيال مى كنند من هيچ گناهى انجام نداده ام.
    من به خاطر اين كه مردم از دست من راضى باشند، نافرمانى را كردم، ولى تو مرا به آنان واگذار نكردى، تو مرا روزى دادى و به من مهربانى نمودى!
    تو مرا به بهشت خود دعوت نمودى و از من خواستى تا به سوى تو بيايم، امّا من اين دعوت را قبول نكردم، نافرمانى تو كردم و خودم آتش عذاب را انتخاب نمودم، ولى باز هم تو درِ توبه را به روى من نبستى!
    خدايا! گناهان بزرگ مرا بخشيدى و مرا امر كردى تا تو را صدا بزنم و تو را بخوانم و قول دادى كه دعايم را مستجاب كنى.
    من معصيت تو را كردم و تو گناهم را پوشاندى، من گناه تو را كردم، امّا تو دوست نداشتى كه كسى مرا به خاطر گناهم سرزنش كند!
    من نعمت هاى تو را در راه معصيتت صرف كردم ولى تو آن نعمت ها را از من نگرفتى!
    تو توانايى و قدرت به من دادى و من آن را در راه نافرمانى تو به كار بردم، ولى تو مرا ناتوان نساختى و قدرتم را از من نگرفتى.
    يادم نمى رود، وقتى غرق گناه بودم، گرفتار شدم، به سوى تو رو كردم، از تو حاجت خود را خواستم، تو مى دانستى كه من اهل گناهم ولى باز هم به من محبّت كردى و حاجتم را روا كردى.
    من شب و روز مشغول گناه شدم و تو فرشتگانت را مأمور كردى تا براى من استغفار كنند.
    اى خدايى كه من گناه تو را كردم ولى تو به من فرصت دادى و در رحمت خود را به روى من گشودى!
    اى خدايى كه اگر من كار خوبى انجام بدهم آن را فراموش نمى كنى، هر چند آن كار خيلى كوچك باشد، امّا هرگز نعمت هايى كه به من داده اى را به رخم نمى كشى.
    اى خدايى كه بر من منّت نهادى و شناخت خودت را به من عنايت كردى!
    همه كارهاى خوب من، نمى تواند شكر يكى از نعمت هاى بيشمار تو باشد.
    خدايا! من جوانى خود را در نافرمانى تو صرف كردم ولى تو درِ توبه را به روى من نبستى!
    من در حضور تو به گناهانم اعتراف مى كنم تا شايد تو به من رحم كنى و از گناهم درگذرى.
    من مى دانم با اين ستم هايى كه بر خودم كرده ام، مستحق عذاب تو هستم، امّا چه كنم؟ مى دانم رحمت و مهربانى تو خيلى زياد است. من به رحمت تو دل بسته ام.
    تو پناه من در دنيا و آخرتى، تو اميد و سرمايه من براى روز قيامت هستى.*P*8


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۸: از كتاب با من مهربان باش نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن