کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    روز موعود

      روز موعود


    مُلاّعلى! اكنون كتاب "عوائد الأيام" تو را مى خوانم، در اين كتاب تو از موضوعات مختلفى سخن گفته اى، چند گفتار از اين كتاب را در اينجا مى نويسم تا همه از سخنان تو بهره مند بشوند.
    در فصلى از اين كتاب درباره عيسى(عليه السلام) كه پشت سر امام زمان(عليه السلام) نماز مى خواند مى نويسى، تو دوست دارى شيعيان بدانند كه آن حضرت برتر از همه پيامبران است، براى همين است كه اين ماجرا را در كتاب خود ذكر مى كنى.
    آرى، امام زمان(عليه السلام) در مكّه ظهور مى كند و سپس به كوفه مى رود و در آنجا حكومت عدل واقعى را برپا مى سازد، بعد از آن با گروهى از يارانش به سوى فلسطين مى رود.
    وقتى او به بيت المقدس مى رسد، چند روز در آنجا مى ماند تا روز جمعه فرا برسد، آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است! در آن روز، عدّه زيادى از مسيحيان در آنجا جمع مى شوند، گويا اتّفاق مهمّى در پيش رو است. روز جمعه فرا مى رسد. اجتماع باشكوهى برپا مى شود، همه منتظر هستند، ابرى سفيد در آسمان ظاهر مى شود، جوانى بر فراز ابرى در آسمان ظاهر مى شود، دو فرشته هم همراه او هستند.
    آن ابر به سوى زمين مى آيد. در بيت المقدس غوغايى برپا مى شود، شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود، آن جوان، عيسى(عليه السلام) است كه به امر خدا از آسمان به زمين آمده است. آن ابر سفيد، كنار بيت المقدس قرار مى گيرد و عيسى(عليه السلام) از آن پياده مى شود.
    مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم. عيسى(عليه السلام) پاسخ مى دهدا: "شما ياران من نيستيد".
    همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى(عليه السلام)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند، امام زمان در محراب "مسجد الأقصى" ايستاده است، يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود. عيسى(عليه السلام) به سوى محراب مى رود . او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد.
    امام به او رو كرده و مى فرمايد: "اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش".
    عيسى(عليه السلام) پاسخ مى دهد: "من به زمين آمده ام تا وزير تو باشم، نيامده ام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم".
    نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى(عليه السلام) در صف نماز مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز مى خواند. اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند.

    * * *


    مُلاّعلى! تو گوشه اى از زيبايى هاى دوران ظهور را بازگو كردى، روزگارى كه همه خوبى ها در آن وقت است، همه اهل آسمان ها و تمام مردم زمين در شادى و نشاط هستند; زيرا حكومت عدل برقرار شده است و از ظلم و ستم هيچ خبرى نيست، فقر از ميان رفته است به طورى كه مردم، فقيرى را نمى يابند تا به او صدقه بدهند...
    اين همان ظهور زيبايى است كه همه انبياء و اولياى الهى، منتظر آن بودند، ظهورى كه آرزوى دل همه انسان ها بوده است.
    مُلاّعلى! تو دوست داشتى كه همه بدانند ظهور امام زمان(عليه السلام) چه زيباست و آمدن آن يار سفر كرده، چه شكوهى دارد، پس من راه تو را ادامه مى دهم، سوگند ياد مى كنم تا جان در تن دارم با صلابتى هر چه بيشتر، سرود مهر آقا را سر مى دهم و محبّتش را بر دل هاى مردمان، پيوند مى زنم، تا نفس در سينه دارم، عاشقانه از زيبايى آمدنش دم مى زنم و ياران استوارش را يارِ راه مى شوم...


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳: از كتاب ملا علی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن