کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    خداوند ما را بزرگ شمرده است و ما را بر همه برترى داده است، ما مقرّب درگاه خود قرار داده است، ما به خدا نزديك تر از همه هستيم، ما حتّى از فرشتگان به خدا نزديكتر هستيم.
    ما بندگان پرهيزگار خداييم، هرگز معصيت و نافرمانى او را نمى كنيم، ما اهل تقوى هستيم و يك لحظه هم از ياد او غفلت نمى كنيم.
    آيا اين آيه را خوانده اى؟
    ( يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ).
    اى اهل ايمان، پرهيزكارى كنيد و با راستگويان همراه باشيد.[48]
    ما همان راستگويانى هستيم كه خدا در قرآن دستور داده تا مردم همراه ما باشند.[49]
    خداوند ما را از ميان همه مخلوقات خود برگزيد و ما را مقامى بس بزرگ داد.
    ما همواره اطاعت خدا مى كنيم و هرگز از فرمان او سرپيچى نمى كنيم، ما دستورات خدا را اجرا مى كنيم و چيزى را انجام مى دهيم كه خدا اراده نموده است، ما از خود اراده اى نداريم، هر چه خدا براى ما بخواهد ما همان را انجام مى دهيم، ما تسليم فرمان خداى خويش هستيم.
    ما كسانى هستيم كه با لطف خداى خويش به سعادت و رستگارى رسيديم، آرى! وقتى ما اين گونه تسليم فرمان خدا بوديم خدا هم ما را به رستگارى بزرگى رساند، هيچ كس نمى داند كه خدا ما را به چه فوز و رستگارى رساند و خدا مى دانست كه ما شايستگى بالاترين و والاترين مقام ها را داريم، حتماً اين آيه قرآن را خواندى:
    (عَــلِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا) (إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى...).
    خدا به غيب، علم و آگاهى دارد، او علم غيب مى داند، و اين علم غيب خويش را فقط به كسانى مى آموزد كه برگزيده او باشند.[50]
    ما همان كسانى هستيم كه خدا ما را برگزيد و علم غيب را به ما ياد داد.
    شايد بخواهى بدانى كه اين علم غيب چيست و كسى كه آن را بداند چه كارهايى مى تواند انجام بدهد. پس بايد براى تو قصّه سليمان(عليه السلام) و جانشين او را بگويم، قرآن در سوره "نمل" به اين جريان اشاره دارد:
    روزى سليمان(عليه السلام) بر تخت خود نشسته بود، امّا از هدهد (پرنده اى كه آن را شانه به سر مى گويند) خبرى نبود، سليمان(عليه السلام) سراغ او را گرفت، بعد از مدّتى هدهد آمد و به او خبر داد كه در كشور "سبا" مردم همه خورشيد را پرستش مى كنند، ملكه آنجا نامش بلقيس است، او هم خورشيد را مى پرستد. هدهد به او خبر داد كه آن ملكه، تختى باشكوه دارد كه بر روى آن جلوس مى كند.
    اينجا بود كه سليمان(عليه السلام) تصميم گرفت تا زمينه هدايت ملكه و مردم آن كشور را فراهم سازد، ابتدا نامه اى به ملكه نوشت و او را به خداپرستى دعوت كرد.
    در يكى از روزها، سليمان(عليه السلام) به اطرافيان خود رو كرد و گفت: چه كسى مى تواند تخت ملكه سبا را برايم حاضر كند؟
    بين فلسطين (كه سليمان(عليه السلام) در آنجا حكومت مى كرد) و بين كشور سبا (كه در يمن واقع شده بود)، صدها كيلومتر فاصله است، اكنون سليمان(عليه السلام)مى خواهد كسى آن تخت ملكه سبا را براى او حاضر كند.
    آصف بن برخيا به سليمان(عليه السلام) گفت: من در كمتر از يك چشم بر هم زدن، آن تخت را براى تو حاضر مى كنم.
    و اين گونه بود كه سليمان(عليه السلام) نگاه كرد، ديد كه تخت ملكه در كمتر از يك لحظه در جلوى او قرار گرفته است.
    همه از كارى كه آصف بن برخيا كرد، تعجّب كردند، آخر او چگونه توانست اين كار را بنمايد. قرآن از راز قدرت آصف بن برخيا براى ما سخن مى گويد، قرآن مى گويد: "او قسمتى از علم كتاب را داشت"، علم كتاب همان علم غيبى است كه خدا به بعضى از بندگان خوب خود مى دهد.
    اكنون مى خواهم نكته اى را برايت بگويم، آصف بن برخيا فقط قسمتى از آن علم نزد او بود و قادر به انجام چنان كار بزرگى شد كه همه را به تعجّب واداشت، خدا به او قسمتى از آن علم را عنايت كرده است، امّا خدا به ما همه آن علم را داده است، همه علم كتاب نزد ماست.[51]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب نردبان آبى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن