کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفت

      فصل هفت


    خداوند در قرآن از مسلمانان خواسته است تا اگر سؤالى دارند و به دنبال پاسخ آن مى گردند، سؤال خود را از "اهل ذكر" بپرسند:
    (فَسْـَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ).[34]
    بدانيد ما همان "اهل ذكر" هستيم كه خدا در قرآن از ما اينگونه ياد كرده است.
    شايد دوست داشته باشى، بدانى كه چرا خداوند ما را "اهل ذكر" ناميده است؟ خوب است بدانى كه يكى از نام هاى پيامبر، "ذكر" است، تو مى دانى كه "ذكر" به معناى ياد كردن است، چون مأموريّت پيامبر در اين دنيا اين بود كه ياد خدا را براى مردم زنده كند، خدا او را به اين نام ناميده است، يكى از نام هاى پيامبر، "ذكر" است، اكنون ديگر مى دانى چرا به ما "اهل ذكر" مى گويند، چون ما اهل و خاندان پيامبر هستيم، "اهل ذكر" يعنى "اهل پيامبر"، فقط ما هستيم كه از نسل پيامبر هستيم و فرزندان آن حضرت حساب مى شويم.
    ? ? ?
    (يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الاَْمْرِ مِنكُمْ).[35]
    اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خدا و پيامبر او اطاعت كنيد، از كسانى كه ولىّ امر شما هستند، پيروى كنيد.
    بدان كه منظور از "ولىّ امر"، ما هستيم، ما صاحبان امر ولايت و رهبرى اين جامعه هستيم، ما صاحبان مقام ولايت هستيم. خدا ما را رهبر و پيشواى اين مردم قرار داده است و اطاعت از ما را بر همه واجب نموده است.
    ما را بهتر بشناس، ما "بقية الله" هستيم. مى دانم دوست دارى در مورد اين كلمه بيشتر بدانى. حتماً در قرآن اين آيه را خوانده اى:
    (بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ).
    اگر شما اهل ايمان هستيد بقيّةُ الله برايتان بهتر است.[36]
    خدا پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد. آنها براى سعادت بشر زحمات زيادى كشيدند، عده زيادى از آنان در اين راه شهيد شدند. خداوند آخرين پيامبر خود را هم فرستاد تا دين اسلام را كه كامل ترين دين است براى مردم بيان كند. اكنون كه پيامبران، همه از اين دنيا رفته اند و مهمان خدا شده اند، اين ما هستيم كه تنها يادگار آنها هستيم، آرى! ما بازمانده خدا و ذخيره او در روى زمين هستيم، حتماً ديده اى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده و آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، ذخيره هاى آنها هستند. خدا هم براى خود ذخيره اى دارد. اكنون تو ديگر معناى "بقية الله" را مى دانى، ما ذخيره هاى خدا در روى زمين هستيم، ما يادگار همه پيامبران هستيم.
    سرانجام روزى فرا مى رسد كه مهدى(عليه السلام) ظهور مى كند و او حكومت عدل الهى را در همه جهان برپا خواهد نمود. او ذخيره خداست، زمانى كه ظهور او فرا برسد، او به كنار كعبه مى آيد، آن روز فرشتگان دسته دسته براى يارى او خواهند آمد.[37]
    جبرئيل با كمال ادب نزد او خواهد رفت و چنين خواهد گفت: "آقاى من! وقت ظهور تو فرا رسيده است".[38]
    مهدى(عليه السلام) به كنار درِ كعبه رفته و به خانه توحيد تكيه خواهد زد و اين آيه را خواهند خواند:
    (بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ).
    اگر شما اهل ايمان هستيد بقيّةُ الله برايتان بهتر است.[39]
    آن روز صداى مهدى(عليه السلام) در همه دنيا خواهد پيچيد: "من بقيةُ الله و حجّت خدا هستم".[40]
    ? ? ?
    ما برگزيدگان خدا هستيم، خدا ما را از ميان همه بندگان خود انتخاب نموده است و ما را به همه آنها برترى داده است.
    ما "حزب الله" هستيم، ما حزب خدا مى باشيم و هر كس پيرو ما مى باشد از حزب خداست.[41]
    ما و شيعيان ما همواره پيروز هستيم، زيرا خداوند اين وعده را داده است:
    (فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَــلِبُونَ).[42]
    اين وعده خداست و تو مى دانى كه وعده خدا هرگز تخلف ندارد، درست است كه به ظاهر، حسين(عليه السلام) در كربلا مظلومانه شهيد شد و همه يارانش به شهادت رسيدند، امّا او پيروز آن ميدان بود. وقتى كه امام سجاد(عليه السلام) از سفر شام به مدينه بازگشت براى مردم مدينه سخنانى را بيان كرد، او رو به مردم كرد و چنين گفت: "من خدا را به خاطر سختى هاى بزرگ و مصيبت هاى دردناك و بلاهاى سخت شكر و سپاس مى گويم".[43]
    همه مردم مدينه تعجّب كردند، آنها با خود گفتند: به راستى، امام سجاد چه مى گويد؟ او با چشم خود شهادت پدر، برادران، عموها و... را ديده است، او به سفر اسارت رفته است، او آب دهان انداختن اهل شام به صورت خواهرانش را ديده است; امّا چگونه است كه باز خدا را شكر مى كند؟
    اما تاريخ مى داند كه چرا امام سجاد در آن لحظه شكر خدا نمود، آن كاروان از شام برگشته بود و به اسلام زندگى دوباره داده بود. آن كاروان به كربلا رفت و خون هاى زيادى در راه دين داد و به شام رفت و دين پيامبر را از مرگ حتمى نجات داد.
    آيا نبايد خدا را شكر كرد كه اسلام نجات پيدا كرد؟ دينى كه پيامبر براى آن، خونِ دل زيادى خورده بود بار ديگر زنده شد. خون حسين تا روز قيامت درخت اسلام را آبيارى مى كند.
    اين همان پيروزى است كه خدا وعده داده بود، امام حسين(عليه السلام) به هدف خود رسيد. يزيد به خاطر كينه اى كه از پيامبر و خاندان او داشت مى خواست اسلام را ريشه كن كند، او به عنوان خليفه مسلمانان، مى خواست ضربات هولناكى را به اسلام بزند. اين امام حسين(عليه السلام) بود كه با قيام خود اسلام را نجات داد. آرى! تا زمانى كه صداى اذان از گلدسته ها بلند است، امام حسين(عليه السلام)پيروز است.
    آرى! حزب خدا هميشه پيروز است.[44]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۷: از كتاب نردبان آبى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن