کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هجده

      فصل هجده


    خبر در همه جاى مدينه مى پيچد كه پيامبر ، انصار را به خانه خود دعوت كرده و با آنان سخن گفته است .
    مهاجران هم منتظر هستند تا اين افتخار نصيب آنها شود و آخرين سخنان پيامبر را بشنوند .
    انتظار به سر مى آيد و بلال به همه مهاجران خبر مى دهد كه هر چه سريعتر در خانه پيامبر حاضر شوند .
    خانه پيامبر پر از جمعيّت مى شود ، بزرگان و ريش سفيدها دور پيامبر حلقه زده اند .
    اكنون ، پيامبر شروع به سخن مى كند :
    اى مردم ! خدا مرا به ديدار خود دعوت كرده است و من به زودى از ميان شما مى روم .
    بار ديگر به شما يادآورى مى كنم كه من وصىّ و جانشين خود را براى شما مشخّص نموده ام و شما را بدون رهبر رها نمى كنم .
    ناگهان صدايى ، سخن پيامبر را قطع مى كند : "آيا اين كار را به امر و دستور خدا انجام دادى يا اينكه خودت اين گونه خواستى ؟" .
    همه ، تعجّب مى كنند ، اين كيست كه چنين سخن مى گويد ؟ قرآن مى گويد كه همه سخنان پيامبر ، وحى است پس چرا اين مرد اين گونه سخن مى گويد ؟
    آيا او را مى شناسى ؟ او عُمَر است .
    پيامبر به او نگاهى مى كند و مى فرمايد : "سر جاى خود بنشين اى عُمَر ! اين دستور خدا بود كه من على را به عنوان جانشين خود معرّفى كنم" .
    آنگاه پيامبر سخن خود را با مردم ادامه مى دهد :
    اى مردم ! از شما مى خواهم همواره به سخنان جانشين من گوش دهيد .
    بدانيد كه ولايت على، ولايت من است و ولايت من ، ولايت خداست .[68]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۸: از كتاب مهاجر بهشت نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن