کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل سيزده

      فصل سيزده


    پيامبر به خانه همسرش ، اُمّ سَلَمه مى رود و در بستر قرار مى گيرد .
    حتماً نام اُمّ سَلَمه را شنيده اى ، همان خانمى كه عشق حضرت زهرا(عليها السلام) را به سينه دارد و همواره مدافع على(عليه السلام) بوده است .
    همان كسى كه آيه تطهير در خانه او نازل شد ، يادش به خير ! آن روزى كه پيامبر در خانه او بود ، رو به او كرد و فرمود : "اُمّ سَلَمه ! برو و از على و فاطمه و حسن و حسين بخواه تا به اينجا بيايند" .[41]
    اُمّ سَلَمه از جاى خود بلند شد و به دنبال آنها رفت ، وقتى آنها وارد خانه شدند پيامبر به احترام آنها از جا برخاست و آنها را كنار خود نشاند .
    بعد پيامبر دست راست خود را باز كرد و على(عليه السلام) را در آغوش خود گرفت و دست چپ خود را باز نمود و حسن(عليه السلام) را در آغوش گرفت ، حسين(عليه السلام) هم آمد و دست خود را در گردن پيامبر انداخت و روى سينه پيامبر قرار گرفت و فاطمه(عليها السلام)هم روبروى پيامبر نشست ، پيامبر نگاهى به آسمان كرد و چنين فرمود : "بار خدايا ! اينها ، خاندان من هستند ، از تو مى خواهم تا آنان را از هر بدى پاك گردانى" .[42]
    و آنگاه ، جبرئيل فرود آمد و آيه تطهير نازل شد :
    (إنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)[43]
    "خداوند چنين مى خواهد كه خاندان پيامبر را از هر پليدى پاك نمايد" .[44]
    آرى ، اُمّ سَلَمه همواره حكايت نازل شدن اين آيه را براى مردم بيان كرده و عشق و محبّت خود را به خاندان پيامبر نشان داده است .
    به هر حال ، پيامبر تشخيص داده است تا در اين روزهاى آخر زندگى خود، در خانه اُمّ سَلَمه باشد زيرا در اين صورت دخترش ، حضرت فاطمه(عليها السلام) به راحتى مى تواند نزد او بيايد .
    امّا در خارج از شهر مدينه دسيسه اى در حال شكل گيرى است .
    عدّه اى در فكر اين هستند كه هر طور هست پيامبر را به خانه عايشه منتقل كنند تا بتوانند همه چيز را زير نظر داشته باشند .
    در سرتاسر مدينه خبرى دهان به دهان مى گردد كه چرا پيامبر ، ميان همسران خود به عدالت رفتار نمى كند ؟
    مگر خدا در قرآن نگفته است كه بايد ميان همسران با عدالت رفتار كرد ، چرا پيامبر به خانه عايشه نمى رود ؟
    و سرانجام موفّق مى شوند و پيامبر تصميم مى گيرد براى اينكه ديگر حرف هاى نارواى آنها ادامه پيدا نكند به خانه عايشه برود .
    پيامبر نمى تواند راه برود ، چند نفر او را در حالى كه در عبا قرار داده اند به خانه عايشه مى برند .
    اگر پيامبر مى خواست مى توانست به زحمت يك قدم بردارد ، امّا پيامبر اين كار را نمى كند .
    نمى دانم معنى حرف مرا دانستى يا نه ، تاريخ شهادت مى دهد كه پيامبر را در حالى كه داخل عبا بود به خانه عايشه بردند .[45]
    يعنى پيامبر با پاى خود به خانه عايشه نرفت !
    وقتى كه پيامبر را به خانه عايشه مى برند عدّه زيادى خوشحال مى شوند ، همان كسانى كه از لشكر اُسامه جدا شده اند ، طرّاح اصلى اين نقشه بوده اند ، آنها آمده اند تا فتنه اى سياه را در اين شهر رقم بزنند .


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳: از كتاب مهاجر بهشت نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن