کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    نمى دانم نام "سيد حِمْيَرى" را شنيده اى يا نه؟
    سيد حميرى شاعرى بلند مرتبه بود كه عشق و علاقه زيادى به حضرت على(عليه السلام) داشت و همواره فضائل آن حضرت را با شعر بيان مى كرد.
    او در زمان امام صادق(عليه السلام) زندگى مى كرد و اشعار پر محتوا و دلنشين او به زبان عربى نقش مهمى در ترويج مكتب اهل بيت(عليهم السلام) داشت و امام صادق(عليه السلام)او را به "سيد شاعران" خطاب نمود.[16]
    به هر حال اشعار او در مدح و فضيلت حضرت على(عليه السلام)، زبانزد همه بود.
    اكنون سيد حميرى بيمار است و همه از شفاى او نا اميد شده اند.
    آيا موافقى با هم به عيادت اين شاعر نامدار شيعه برويم؟
    وارد خانه او مى شويم، تمام آشنايان و همسايگان او به خانه او آمده اند.
    شيعيان خبر دار شده اند كه آخرين لحظه هاى عمر آن شاعر بزرگ است براى همين همه به ديدن او آمده اند.
    از شما چه پنهان بعضى از ناصبى ها هم آمده اند ببينند كه سيد چگونه جان مى دهد.
    ناصبى ها را مى شناسى؟ همان هايى كه دشمنى حضرت على(عليه السلام) را به دل دارند !
    نمى دانم سر و كله اينها براى چه اينجا پيدا شده است؟
    چه كسى به آنها خبر داده است؟
    آنها كه به خون سيد حميرى تشنه اند پس براى چه به عيادت او آمده اند؟
    شايد اينها آمده اند تا مرگ سيد حميرى را جشن بگيرند براى اينكه سيد حميرى مثل خارى در چشمشان بود.
    سيد حميرى همواره فضائل حضرت على(عليه السلام) را براى مردم بازگو مى كرد، براى همين مرگ او، موجب شادى دشمنان شيعه مى شود.
    به هر حال، مرگ به سراغ همه مى آيد، اكنون سيد حميرى در بستر افتاده است و مردم صورت زيباى او را مى بوسند و با او سخن مى گويند اما او را ديگر توان سخن گفتن نيست.
    نگاه كن !
    در صورت سيد حميرى، نقطه سياهى پديدار مى شود و آرام آرام، اين سياهى به پيش مى رود تا اين كه همه صورت سيد سياه مى شود !
    اين خبر خوشايندى نيست !
    سيد حميرى كه يك مدافع بزرگ مكتب شيعه است چرا اكنون صورتش سياه شده است؟
    نگاه كن ببين كه ناصبى ها چقدر شاد هستند و فرياد مى زنند:
    ديديد كه سيد حميرى رويش سياه شد؟
    چرا مولايش او را كمك نمى كند؟
    ما به سيد گفته بوديم دست از عقيده خود بر دارد اما گوش نكرد، اكنون سزاى كار خويش را مى بيند !
    همه دوستان سيد ناراحت هستند، واقعاً چه شده است، چرا صورت سيد در اين لحظه هاى آخر، سياه شده است؟
    شيعيان سرهاى خود را پايين انداخته اند و از ناصبى ها خجالت مى كشند.
    غم و غصه از دست دادن سيد حميرى از يك طرف، و از طرف ديگر، زخم زبان ناصبى ها، همه را كلافه كرده است.
    خدايا، چه كنيم؟ جواب اين ناصبى ها را چه بدهيم؟
    نگاه كن، در صورت سياه سيد حميرى، نقطه روشن و سفيدى ظاهر مى شود و آرام آرام تمام صورت سيد را مى گيرد !
    صورت سيد روشن و نورانى مى شود !
    مردم ! نگاه كنيد صورت سيد نورانى شد !
    مردم هجوم مى آورند، آرى صورت او مثل ماه مى درخشد !
    خنده بر لبهاى سيد نشسته است ! سيد حميرى مى خندد !
    او مى خواهد حرف بزند !
    اين قدر سرو صدا نكنيد !
    مردم ! آرام باشيد، سيد مى خواهد سخن بگويد !
    همه ساكت مى شوند تا آخرين سخن سيد را بشنوند !
    همه به گوش باشيد، قلم و دوات بياوريد آخرين كلام او را بنويسيد !

    * * *


    چقدر در اشتباهند كسانى كه خيال مى كنند حضرت على(عليه السلام)، دوست خود را در سختى ها تنها مى گذارد !
    خداوند به خاطر مولايم على(عليه السلام)، از گناهانم چشم پوشى كرد !
    همه شيعيان شاد شدند و دشمنان اهل بيت(عليهم السلام)، شرمنده شدند و سرهاى خود را پايين انداختند.
    آرى، حضرت على(عليه السلام)، دوستان خود را تنها نمى گذارد، وفا از آن حضرت، درس وفا آموخته است، چگونه مى شود كه او دوستان خود را فراموش كند !
    بعد سيد زير لب چنين زمزمه كرد:
    أَشْهَد أَنْ لا إله إلاّ الله
    أَشْهَد أَنَّ مُحَمّداً رسولُ الله
    اَشْهَد أَنَّ عَليّاً أميرُ المُؤمِنينَ
    و آنگاه سيد حميرى جان به جان آفرين تسليم كرد.[17]


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب در آغوش خدا نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن