کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل هفده

      فصل هفده


    آيا مى خواهيد خدا از شما تشكّر كند؟
    همه جمعيّت با تعجّب به من نگاه كردند، مثل اين كه حرف تازه اى را شنيده بودند.
    يكى از وسط جمعيّت رو به من كرد و گفت: وظيفه ما است كه از خداوند به خاطر اين همه نعمتى كه به ما داده است تشكّر كنيم، خدا كه نبايد از ما تشكّر كند.
    من در جواب گفتم: من باور دارم كه خدا هم از بندگان خود تشكّر مى كند.
    من كارى مى شناسم كه اگر شما آن را انجام دهيد خدا از شما تشكّر مى كند.
    همه جمعيّتى كه در مسجد بودند، با دقّت به سخنانم گوش مى دادند و منتظر بودند تا من سخن خود را كامل كنم.
    وقتى كه آمادگى كامل در مردم ايجاد شد اين سخن امام صادق(عليه السلام) را براى آنها خواندم: وقتى كه بنده اى نماز مى خواند اگر بعد از نماز به سجده شكر رود و در سجده از خداوند تشكّر كند، خداوند همه پرده ها و حجاب ها را بين آن بنده و فرشتگان آسمان برمى دارد.
    فرشتگان آسمان ها نگاه مى كنند و آن بنده را مى بينند كه در روى زمين در سجده است و از خداوند تشكّر مى كند.
    اينجا است كه خداوند با ملائكه سخن مى گويد: اى فرشتگان! به بنده من نگاه كنيد كه نماز خود را خوانده و اكنون در سجده شكر است و به خاطر نعمت هايى كه به او داده ام از من تشكّر مى كند.
    اى فرشتگان، به نظر شما من چه چيزى به اين بنده خود بدهم؟
    فرشتگان مقدارى فكر مى كنند و در پاسخ مى گويند: خدايا رحمت و مهربانى خود را بر او نازل كن!
    خداوند مى گويد: بعد از آن چه چيزى به او بدهم؟
    فرشتگان مى گويند: بهشت خود را به او ارزانى دار و حاجت هاى او را برآورده كن!
    خداوند مى گويد: ديگر چه چيزى به او عنايت كنم؟
    فرشتگان فكر مى كنند و هر چه از خوبى و كمال است مى گويند و به زبان مى آورند.
    پس از آن خداوند دوباره سؤال مى كند: ديگر چه چيزى به بنده ام عنايت كنم؟
    فرشتگان گيج مى شوند، آنها هر چه خوبى مى دانستند ذكر كرده اند، ديگر هيچ چيز به ذهن آنها نمى رسد!
    هر چه خوبى بود كه آنها گفتند، ديگر چه چيز خوبى هست كه آنها نگفته باشند.
    براى همين در جواب مى گويند: خدايا ما نمى دانيم.
    خداوند چون اين را از فرشتگان مى شنود رو به آنها مى گويد: من مى خواهم چيزى به او بدهم كه بالاتر از همه اين چيزهايى است كه شماگفته ايد.
    به راستى خدا به بنده خود چه چيزى مى خواهد بدهد كه از همه بهشت و از همه خوبى ها بالاتر و بهتر است؟
    همه فرشتگان منتظرند ببينند خداوند چه چيزى را به بنده خود مى دهد كه آن را نمى شناسند و از آن خبر ندارند.
    و خداوند به فرشتگان مى فرمايد: اى فرشتگانم! من تشكّر خودم را به بنده خود مى دهم، من از بنده خود تشكّر مى كنم همانطور كه او از من تشكّر كرد.[34]
    همه فرشتگان در تعجّب مى مانند. خدايى كه عظمت و جلال او قابل تصوّر نيست از بنده خود تشكّر مى كند.
    اين همان چيزى است كه عقل فرشته ها به آن نمى رسيد. آنها باور نمى كردند كه خداوند از بنده خود تشكّر كند.
    چون آنها هم خدا را آن طور كه بايد بشناسند نمى شناسند. آنان نمى دانستند كه خداى ما اين قدر بزرگوار و آقا باشد.
    پس يادت نرود، هر گاه نمازت تمام شد به سجده شكر برو و از خدا تشكّر كن تا خدا هم از تو تشكّر كند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷: از كتاب راز شكر گزارى نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن