من و جمعى ديگر از اهل مدينه در گوشه اى از مسجد نشسته، مشغول گفتگو بوديم.
در گوشه ديگر حضرت على(عليه السلام) مشغول نماز و دعا بود و چنان سرگرم عبادت بود كه متوجّه حضور ما نبود.
در اين ميان پيامبر(صلى الله عليه وآله) وارد مسجد شد، ما از جاى خود برخاستيم و به ايشان عرض ادب نموديم.
خيلى دوست داشتم كه پيامبر لحظاتى در كنار ما مى نشست امّا آن حضرت به گوشه ديگر مسجد رفت، همان جايى كه حضرت على(عليه السلام)مشغول عبادت بود.
پيامبر در كنار حضرت على(عليه السلام) نشست.
ما هم تصميم گرفتيم كه در كنار پيامبر باشيم براى همين از آن جا بلند شديم و خود را به ايشان رسانديم.
در اين ميان پيامبر(صلى الله عليه وآله) نگاهى به سمت راست خود نموده، سپس نگاهى به سمت چپ خود نمود و فرمودند: خداوند در طرف راست عرش و هم چنين در طرف چپ عرش، عدّه اى را بر منبرهايى از نور مى نشاند و صورت آنان مانند ماه مى درخشد.
سخن پيامبر به اينجا كه رسيد، ابوبكر از جاى خود بلند شد و خطاب به پيامبر(صلى الله عليه وآله) گفت: اى رسول خدا! آيا من جز آنها هستم؟
پيامبر در جواب او فرمود: بنشين!
آن جايگاهى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره اش سخن مى گويد، جايگاه بسيار بالايى است و هر كسى نمى تواند بر آن منبرهاى نور قرار بگيرد.
بعد از آن عُمَر بن خطّاب از جاى برخاست و همان سؤال را تكرار كرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم از او خواست كه در جاى خود بنشيند.
به راستى چه افرادى در كنار عرش خدا بر منبرهاى نور قرار مى گيرند؟
به نظر شما، آيا راهى هست كه بتوانيم ما هم يكى از آنها باشيم؟
سكوت بر فضاى مسجد غلبه كرده است، هر كسى در اين فكر است كه چه كسانى در عرش خدا چنين جايگاهى دارند؟
در اين ميان ابن مسعود از جاى خود برخاست و خطاب به پيامبر فرمود: پدر و مادرم فداى شما باد، آيا مى شود ويژگى آن افراد را براى ما بگوييد تا آنها را بشناسيم؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) دست خود را به كتف على(عليه السلام) زد و فرمود: كسانى كه در عرش خدا بر منبرهايى از نور قرار مى گيرند، على و شيعيان او هستند.
دوست من! اگر من و تو شيعه واقعى مولاى خويش باشيم خداوند ما را بر آن منبرهاى نورانى جاى مى دهد.
[4]