کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل پانزده

      فصل پانزده


    آقاى سُنّى! اكنون تو سؤال را درباره بنى هاشم مطرح مى كنى و مى گويى:
    در صورتى كه اين مطلب دروغ را كه دشمنان اسلام درست كرده اند بپذيريم چه شد كه بنى هاشم يك باره لب فرو بستند و كوچكترين اعتراضى نكردند؟
    بنى هاشم، تيره اى از قريش بودند، آنان در واقع، همه از اقوام نزديك پيامبر بودند، تو مى گويى اگر اين هجوم به خانه فاطمه(عليه السلام) حقيقت داشته باشد، چرا بنى هاشم در مقابل آن سكوت كردند؟
    تو خيال مى كنى كه همه بنى هاشم با ابوبكر بيعت كرده اند و به خلافت او راضى بوده اند.
    آيا مى دانى كه ريش سفيد بنى هاشم هرگز با ابوبكر بيعت نكرد. آيا او را مى شناسى؟
    عبّاس، عموى پيامبر را مى گويم، آيا مى دانى كه او با ابوبكر بيعت نكرد. آيا اين يك اعتراض نيست!
    عدم بيعت عبّاس با ابوبكر به اين معناست كه بنى هاشم به خلافت ابوبكر اعتراض داشتند. تعداد بنى هاشم آن قدر زياد نبود كه بتوانند با حكومت در بيفتند، آنان نياز به يارى ديگران داشتند، امّا متأسّفانه كسى آن ها را يارى نكرد.
    زمانى كه على(عليه السلام) همراه با بنى هاشم مشغول مراسم دفن پيامبر بودند، عُمَر و ابوبكر به فكر جمع نمودن نيرو براى مقابله با تهديد احتمالى بنى هاشم بودند. آنان قبيله هاى بزرگى مثل قبيله اسلم را به سوى خود جذب نمودند.
    استاد طَبرى در كتاب تاريخ خود اين جمله را از عُمَر نقل مى كند: "وقتى ديدم كه قبيله اسلم به مدينه آمد، به پيروزى يقين كردم".[60]
    قبيله اسلم براى يارى ابوبكر از اطراف مدينه به شهر مدينه آمدند، اين قبيله داراى جمعيّت زيادى بود، به طورى كه افراد اين قبيله، كوچه ها و بازار مدينه را پر كردند.
    بنى هاشم ديگر نمى توانستند در مقابل قبيله اسلم و ديگر طرفداران حكومت، مقابله كنند.
    ? ? ?
    ابوبكر تلاش زيادى نمود تا شايد بتواند رضايت عبّاس، عموى پيامبر را جذب كند، امّا او قبول نكرد. يك شب ابوبكر و عُمَر به خانه عبّاس رفتند، ابوبكر به عبّاس گفت: "اى عبّاس ! چقدر خوب است تو هم مانند بقيّه مردم با من بيعت كنى ، اگر تو اين كار را بكنى من قول مى دهم كه بعد از خود ، تو را به عنوان جانشين معرّفى كنم".[61]
    آن ها خيال مى كردند كه عبّاس پيشنهاد آنان را مى پذيرد، امّا عبّاس در جواب آنان چنين گفت: "تو مى گويى بعد از خودت ، خلافت را به من مى دهى، مگر اين خلافت ارث پدر توست كه به هر كس مى خواهى مى بخشى ؟ اگر حقّ مسلمانان است چرا به ديگران مى بخشى ؟ اگر حقّ خودت است براى خودت نگه دار و اگر حقّ بنى هاشم است، ما تمام حقّ خود را مى خواهيم و تنها به قسمتى از آن راضى نمى شويم" .[62]
    سخنان دندان شكن عبّاس ، ابوبكر را نااميد كرد و آن ها فهميدند كه عبّاس هرگز با آنان بيعت نخواهد كرد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۵: از كتاب روشنى مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن