کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۴

      ۴


    اكنون مى خواهم براى تو از شبى سخن بگويم كه امام زمان كنار كعبه مى آيد و سر به سجده مى گذارد و با خدا اين گونه نجوا مى كند: (أمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ); "چه كسى دعاى مُضطرّ را اجابت مى كند و سختى ها را از او دور مى نمايد؟".
    خدا فرمان مى دهد تا فرشتگان به يارى او بروند، شورى كنار كعبه برپا مى شود، فرشتگان دسته دسته به آنجا مى آيند، فرشتگانى كه در جنگ بدر به يارى پيامبر آمدند نزد امام مى آيند.
    مسجد پر از صف هاى طولانى فرشتگان مى شود، در اين ميان دو فرشته جلو همه ايستاده اند، آنان جبرئيل و ميكائيل(عليهما السلام) هستند، جبرئيل با كمال ادب خدمت امام مى رسد و سلام مى كند و مى گويد: "آقاى من ! اكنون دعاى شما مستجاب شده است"، پس امام چنين مى گويد: "خدا را حمد و ستايش مى كنم كه به وعده خود وفا كرد و ما را وارثِ زمين قرار داد". بعد از آن امام به نماز مى ايستد و شكر خدا را به جا مى آورد.
    لحظاتى مى گذرد، ياران امام كه در شهرهاى مختلف هستند از ماجرا باخبر مى شوند، آنان مى فهمند كه ديگر زمان ظهور فرا رسيده است، آنان به معجزه خدا سريع به مكّه مى آيند و كنار درِ كعبه دور امام جمع مى شوند و با امام بيعت مى كنند. مدّتى مى گذرد، مردم خبردار مى شوند، آنان نزد امام مى آيند، امام با آنان چنين سخن مى گويد: "اى مردم! از شما مى خواهم تا مرا يارى كنيد و دست از حمايت من برنداريد، به راستى كه دشمنان در دوره غيبت، ترس و وحشت به من وارد كرده و به من ظلم فراوان كردند، مرا از شهر و اهل خود راندند و مرا از حق خودم محروم كردند، دشمنان به من دروغ و افترا زدند، پس به خاطر خدا دست از يارى من برنداريد".
    اكنون از تو مى خواهم به اين سخنان امام خود با دقّت فكر كنى، من بر اين باورم اگر به اين جملات دقّت كنى باور مى كنى كه چقدر در روزگار غيبت، امام تو غريب و مظلوم است و چه مصيبت هاى زيادى بر او وارد شده است، خود آن حضرت به اين گرفتارى ها اشاره مى كند، دشمنان اين ظلم ها را به امام روا داشته اند: "ستمِ فراوان، غصبِ حق، رانده شدن از خانه و كاشانه، دروغ و افترا...".
    آرى، امام تو اين گونه به گرفتارى ها و سختى ها مبتلا است، او وقتى ظهور مى كند از اين گرفتارى ها ياد مى كند، اكنون از تو مى پرسم: چقدر از ظلم هايى كه در حق امام مى شود باخبر هستى؟ آيا تو هم مثل عدّه اى خيال مى كنى كه امام در اين روزگار غيبت، در خوشى و خرمى هستند؟ نه. درست است كه امام جايگاهى بالا دارد امّا اين قانون خداست كه امام همانند بقيه انسان ها زندگى مى كند و فقط در بعضى از امور، معجزه روى مى دهد.
    به زندگى پيامبر نگاه كن! مگر در جنگ اُحُد، آن حضرت به سختى زخمى نشد؟ وقتى كه مسلمانان فرار كردند و آن حضرت را تنها گذاشتند و دشمنان از هر سو به سوى او حملهور شدند ترس و وحشت از هر سو پديدار شد، اين يك حالت انسانى است، در همه كارهاى پيامبر كه معجزه روى نمى داد، خيلى از جاها با مشكلات روبرو مى شدند.
    حكايت امام زمان هم حكايت پيامبر است، درست است كه در طول عمر او معجزه ها روى داده است ولى حس تنهايى و حس غربت در وجود او جلوه گر مى شود، او در بيابان ها زندگى مى كند، او "آقاى بيابان نشين" است. نمى تواند در شهرها محل مشخصى براى زندگى داشته باشد، دشمنان حقّ او را غصب كرده اند، به مقام او حسادت مىورزند و براى كشتن او برنامه ريزى مى كنند، همه اين ها مصيبت هايى است كه دل امام را به درد مى آورد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب حرف آخر نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن