روز قيامت است و همه مردم سر از خاك برداشته اند و براى حسابرسى مى آيند. ترس و وحشت همه جا را فرا گرفته است، تشنگى غوغا مى كند.
همه منتظر هستند تا نوبت حسابرسى آنها فرا برسد. عدّه اى با خوشحالى به سوى بهشت مى روند و عدّه اى هم به سوى جهنّم.
در اين ميان، فرشتگانى كه مأمور حسابرسى هستند از مردم مى پرسند: "آيا شما وظيفه خود را مى دانستيد يا نه؟".
گروهى مى گويند: "ما وظيفه خود را مى دانستيم".
فرشتگان به آنها مى گويند: "چرا به علم خود عمل نكرديد؟".
گروهى ديگر مى گويند: "ما وظيفه خود را نمى دانستيم".
فرشتگان به آنها مى گويند: "چرا علم و آگاهى كسب نكرديد تا بدانيد وظيفه شما چيست؟".
آرى، امروز هيچ عذر و بهانه اى براى هيچ كس باقى نمى ماند، هيچ كس نمى تواند بگويد كه من نمى دانستم!
[28]