ــ با اين عجله كجا مى روى؟ صبر كن من هم بيايم.
ــ مى خواهم نزد پدر بروم تا او مرا نصيحت كند، به خدا نصيحت هاى او راه سعادت را براى من روشن مى كند.
ــ من هم دوست دارم تا نصيحت "لقمان حكيم" را بشنوم. خوشا به حال تو كه پدرى همچون لقمان دارى.
ــ خوب، بيا با هم نزد پدر برويم.
به سوى خانه لقمان حركت مى كنيم. وقتى آنجا مى رسيم، سلام كرده و منتظر مى شويم تا لقمان پندى حكيمانه به ما بدهد.
حتماً مى دانى كه لقمان، حكيم بزرگى است و قرآن در مورد حكمت و دانش او سخن گفته است.
اكنون لقمان رو به پسرش مى كند و مى گويد:
"فرزندم! تلاش كن تا در هر ساعت از شبانه روز بهره اى از علم و دانش داشته باشى، اگر تو لحظه هاى عمر خود را صرف علم و دانش نكنى، بدان كه ضرر كرده اى".
[15] آرى، اگر عمر گرانبها را صرف چيزى غير از علم كنى، سرانجام روزى پشيمان خواهى شد.