کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست ودو

      فصل بيست ودو


    پسرى بودم هشت ساله. ايّام عيد بود. من عيدى هاى خود را جمع كرده بودم، بارها آنها را مى شمردم. در آن سن و سال، آن مقدار پول براى من خيلى ارزشمند بود.
    دوچرخه اى داشتم، عصر كه مى شد سوار بر آن مى شدم و به پارك رفته و با دوستانم بازى مى كردم. يك روز عيدى هايم را همراه خود برداشتم و سوار دوچرخه شدم، وقتى به پارك رسيدم متوجّه شدم كه عيدى هاى من از جيبم افتاده اند. سريع برگشتم، تمام آن خيابان را با دقّت نگاه كردم، امّا پول ها را پيدا نكردم. نمى دانم چند بار آن خيابان را از اوّل تا آخر گشتم، امّا فايده اى نداشت. چندين روز كار من فقط اين شده بود كه بروم و تمام آن خيابان را جستجو كنم!
    آن عيدى هاى من ديگر پيدا نشد. تا سال بعد هر وقت از آن خيايان مى گذشتم، ناخودآگاه به جستجوى عيدى خودم بودم.
    آرى! وقتى انسان چيزى را كه ارزشمند مى داند گم كند، از جستجوى آن دست برنمى دارد.
    آيا مى دانى كه گمشده واقعى ما چه بايد باشد؟ آيا مى دانى نشانه اهل ايمان چيست؟
    حضرت على(عليه السلام) فرمود: "علم، گمشده مؤمن است".[27]
    مؤمن واقعى همواره در جستجوى علم است، او به هر كجا مى رود به دنبال گمشده خود است، از هر فرصتى استفاده مى كند تا بتواند به آن برسد.
    افسوس كه ديگران بيش از ما در جستجوى علم هستند، ما خود را مسلمان و پيرو حضرت على(عليه السلام) مى دانيم، امّا بيشتر به دنبال شور و احساس هستيم تا به دنبال شعور و آگاهى و كسب علم!
    به اميد روزى كه علم، گمشده ما باشد، آن روز جامعه ما، جامعه ديگرى خواهد شد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۲: از كتاب سمت سپيده نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن