کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل بيست ويك

      فصل بيست ويك


    آيا مى دانى ريشه بسيارى از گرفتارى هاى جامعه ما چيست؟
    آيا شما با من موافق هستيد كه نبودن اخلاص در ميان بعضى از روحانيون و مسئولان جامعه، آفت بزرگى براى جامعه ما مى باشد.
    تا كى افرادى براى رسيدن به رياست و پست و مقام بر سر و كله هم بزنند و فرصت هاى ناب سازندگى را نابود سازند؟
    اگر كسانى كه لياقت پست و مقامشان را ندارند، كنار مى رفتند و آن را به اهل آن واگذار مى كردند، جامعه ما دچار اين همه نابسامانى نبود.
    اگر همه مسئولان به خاطر خدا كار مى كردند، اكنون در كجا بوديم؟
    مگر پيامبر نفرمودند: "اگر كسى مسئوليّتى را در جامعه قبول كند، در حالى كه مى داند كسى بهتر و لايق تر از او هست، او به اسلام و مسلمين خيانت كرده است".[25]
    اگر ما به اين سخن پيامبر عمل مى كرديم، بسيارى از مشكلات جامعه برطرف مى شد.
    چقدر بجا است كه اين سخن امام صادق(عليه السلام) را براى شما نقل كنم: "هر گاه ديديد كه دانشمندى دنيا را دوست دارد از او دورى كنيد، چرا كه وقتى كسى دنيا را دوست دارد، تمام فكر او هم دنيا مى شود".[26]
    اين سخن امام صادق(عليه السلام)، خيلى صريح و روشن است، از دانشمندى كه عاشق دنيا است فاصله بگير!
    اگر نشانه هاى عشق به دنيا را در وجود دانشمندى ديدى وظيفه دارى از او دورى كنى و اگر اين كار را نكردى، هر چه ديدى از چشم خودت ديده اى.
    اگر دچار فتنه شدى و ايمانت را از دست دادى، خودت مقصّر هستى، در روز قيامت به تو خواهند گفت: چرا هشدار امام صادق(عليه السلام) را گوش نكردى؟
    آرى، دانشمندى كه عاشق دنيا و رياست آن شد راهزنى بيش نيست، بايد از او ترسيد!
    مگر عشق به دنيا، ريشه همه زشتى ها نمى باشد، براى همين وقتى دانشمندى خود شيفته و عاشق دنيا مى شود، همه زشتى ها را در خود جاى مى دهد.
    عشق به دنيا، خود مايه فساد است امّا وقتى اين عشق در قالب دين و معنويّت آميخته مى شود، مى تواند زشتى هايى بزرگ بيافريند.
    امان از موقعى كه دين و معنويّت، ابزارى براى رسيدن به اهداف دنيايى باشد!
    اگر نگاهى به تاريخ بكنيد، مى بينيد هميشه دانشمندانى كه شيفته دنيا و رياست آن بوده اند، چگونه مسير تاريخ را عوض نموده اند و باعث گمراهى مردم شده اند.
    آيا موافقى شما را با يكى از آنها آشنا كنم؟
    نمى دانم شُرَيح قاضى را مى شناسى يا نه؟
    او در زمان حضرت على(عليه السلام) قضاوت كوفه را به عهده داشت و مردم كوفه به او اعتماد زيادى داشتند.
    وقتى كه امام حسين(عليه السلام)، مسلم را به كوفه فرستاد و هجده هزار نفر با او بيعت كردند، ابن زياد به نزد شُرَيح قاضى رفت و با پول بسيار زيادى كه به او داد، او را همراه و همگام خود كرد.
    روزى كه مردم كوفه همراه با مسلم قيام كردند و جان ابن زياد در خطر بود، چيزى كه ابن زياد را نجات داد و توانست مردم را متفرّق كند، زبان شُرَيح قاضى بود.
    او با اين نيرنگ خود بزرگترين ظلم را به تاريخ نمود.
    اهل كوفه باور نمى كردند كه شُرَيح قاضى دروغ بگويد. او در زمان حضرت على(عليه السلام) قاضى شهر بوده است. او به ظاهر، مردى مؤمن و درستكار است.
    آرى، هر جاى تاريخ كه دانشمندى مقدّس نما به خدمت حكومت ظالمى در آمده است، حركت هاى آزادى بخش در آغاز، خاموش شده است.
    شُرَيح قاضى، آتش خشم مردم كوفه را خاموش كرد امّا با اين كار خويش آتشى برافروخت كه تا صبح قيامت خاموشى نخواهد داشت.
    مگر رياست چند روزه دنيا، چقدر ارزش داشت؟


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۱: از كتاب فقط به خاطر تو نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن