کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل نه

      فصل نه


    قرآن در سوره احزاب، آيه 57 چنين مى گويد:
    (إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةِ...).
    "كسانى را كه خدا و پيامبر او را اذيّت مى كنند، خدا در دنيا و آخرت آنان را لعنت مى كند و براى آنان عذابى خواركننده، آماده كرده است".
    من مى دانم خدا، جسم نيست، هيچ كس نمى تواند او را اذيّت كند، او صفات و ويژگى هاى انسان ها را ندارد، انسان ها نمى توانند او را آزار بدهند و او را به خشم آورند. پس به راستى منظور از اين سخن چيست؟
    معناى اين سخن اين است: هر كس پيامبر را اذيّت كند، خدا را اذيّت كرده است، قرآن اين گونه به انسان ها هشدار مى دهد تا پيامبر را آزار ندهند و او را به خشم نياورند. هر كس پيامبر را آزار دهد، خدا را آزار داده است.

    * * *


    پيامبر به ياران خود چنين فرمود: "دخترم، فاطمه پاره تن من است، هر كس او را بيازارد مرا آزرده است، هر كس او را غضبناك كند، مرا غضبناك كرده است".[108]
    وقتى ابوبكر و عُمَر به عيادت فاطمه(عليها السلام) رفتند، فاطمه(عليها السلام)دست هاى خود را به سوى آسمان گرفت و گفت: "بار خدايا! تو شاهد باش، اين دو نفر مرا آزار دادند و من از آنها راضى نيستم".[109]
    فاطمه(عليها السلام) اين گونه خشم و غضب خود را به اين دو نفر نشان داد، از طرف ديگر، هر كس فاطمه(عليها السلام) را آزار دهد، پيامبر را آزار داده است و قرآن مى گويد: هر كس پيامبر را آزار دهد، لعنت خدا براى اوست.

    * * *


    اكنون من فهميده ام كه خدا چه كسانى را لعنت مى كند و به چه كسانى غضب كرده است. من سال هاى سال است كه هنگام نماز در سوره حمد چنين مى گويم:
    (... غَيرِ الْمَغضُوبِ عَلَيهِم).
    خدا مرا به راه راست هدايت كن، راه كسانى كه به آنان نعمت داده اى، خدايا! مرا از راه كسانى كه به آنان غضب كرده اى دور كن!
    خدا به چه كسانى غضب كرده است؟ خدا از دست چه كسانى خشمناك است؟
    فاطمه(عليها السلام) محور خشنودى خدا و غضب خداست، هر كس فاطمه(عليها السلام) از او راضى باشد، خدا از او راضى است و هر كس كه فاطمه(عليها السلام) از او خشمناك باشد، خدا به او غضب مى كند. من در هر نماز از خدا مى خواهم مرا از راه و روش آن دو نفر كه به فاطمه(عليها السلام) ظلم كردند، دور كند. من در هر نماز بارها اين خواسته را از خدا مى خواهم.

    * * *


    خدا دوست داشت كه بندگانش از جهل و نادانى نجات يابند و به رستگارى برسند، براى همين بود كه حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى فرستاد و به او فرمان داد همگان را به سوى خدا راهنمايى كند، پيامبر در اين راه سختى بسيارى تحمّل كرد و با مشكلات زيادى روبرو شد، امّا او در اين راه ثابت قدم ماند و براى هدايت مردم تلاش زيادى نمود.
    گروهى از مسلمانان با خود فكر مى كردند: "خوب است به پيامبر چيزى به عنوان مزد رسالت او بدهيم، به راستى كه او ما را از جهل و نادانى نجات داد و براى هدايت ما تلاش بسيارى نمود".
    اينجا بود كه خدا آيه 23 سوره "شورا" را نازل كرد:
    (قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى).
    در اين آيه خدا از پيامبر خواست تا به مسلمانان خبر بدهد كه از آنان هيچ مزدى جز دوستى خاندانش را نمى خواهد.
    دوستى اهل بيت(عليهم السلام)، شكر نعمتِ هدايت است، خدا پيامبر را براى هدايت مردم فرستاد، هر كس خاندان او را دوست بدارد، شكر اين نعمت را به جا آورده است.[110]
    خدا دوستى فاطمه(عليها السلام) و فرزندان او را مزد رسالت پيامبر قرار داد، كسى كه مى خواهد راهى به سوى خدا داشته باشد بايد خاندان پيامبر را دوست بدارد.
    پيامبر از مسلمانان مزد و پاداش مادى نخواست، بلكه چيزى از آنان خواست كه نفعش به خود آنان بازمى گردد، دوستى خاندان پيامبر راه سعادت را براى آنان هموار مى سازد.
    وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر رو به مردم كرد و چنين گفت: "اگر كسى بايد مزد شخصى را بدهد ولى آن مزد را ندهند، پس لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد! در روز قيامت هيچ عمل و كار خيرى از اين شخص پذيرفته نمى شود".[111]
    دوستى اهل بيت(عليهم السلام) مزدِ رسالت پيامبر بود و كسانى كه مزد پيامبر را ندهد، به لعنت خدا گرفتار شده اند و در روز قيامت، هيچ كار خوبى از آنان پذيرفته نمى شود و جايگاه آنان، آتش جهنّم است.
    كسانى كه بعد از پيامبر، دست به توطئه زدند و با اهل بيت(عليهم السلام)دشمنى كردند و به فاطمه(عليها السلام)ظلم و ستم كردند به لعنت خدا گرفتارند. شايسته است كه مؤمنان آنان را لعنت كنند همانگونه كه فرشتگان آنان را لعنت مى كنند و با اين لعنت به خدا تقرّب پيدا مى نمايند.
    محبت و دوستى اهل بيت(عليهم السلام)، مزد رسالت پيامبر بود، پيامبر چقدر درباره اهل بيت(عليهم السلام) سفارش نمود ولى اين مردم بعد از پيامبر با اهل بيت(عليهم السلام) چه كردند؟ اگر پيامبر به جاى آن سفارش ها، از امّت خود مى خواست كه با فرزندان او بجنگند، امّت او بيش از اين نمى توانستند در حق آنان ظلم كنند!

    * * *


    روزهاى آخر زندگى فاطمه(عليها السلام)بود، على(عليه السلام) كنار بستر فاطمه(عليها السلام)نشسته بود و سر همسرش را به سينه گرفته بود و گريه مى كرد. قطرات اشك على(عليه السلام) بر صورت فاطمه(عليها السلام) مى ريخت. فاطمه(عليها السلام)از فرصت استفاده كرد و چنين گفت:
    ــ على جان! يادت هست در روز آخر زندگى پدرم، او به من وعده داد كه من زودتر از همه به او ملحق خواهم شد، وعده پدر، نزديك است، از تو مى خواهم به وصيت من عمل كنى![112]
    ــ فاطمه جانم! وصيت تو چيست؟
    ــ وقتى از دنيا رفتم، بدنم را شب غسل بده، شب به خاك بسپار، تو را به خدا قسم مى دهم مبادا بگذارى آنهايى كه بر من ظلم كردند بر جنازه من حاضر شوند، آنهايى كه مرا با تازيانه زدند; محسن(عليه السلام) مرا كشتند نبايد بر پيكر من نماز بخوانند.[113]
    ــ چشم، فاطمه جان! من قول مى دهم نگذارم آنها بر پيكر تو نماز بخوانند.[114]
    ــ على جان! من مى خواهم قبرم مخفى باشد.[115]
    ــ فاطمه جان! من وصيّت هاى تو را انجام مى دهم ولى من هم خواسته اى از تو دارم.
    ــ چه خواسته اى؟
    ــ وقتى نزد پيامبر رفتى سلام مرا به پدر برسانى!
    اشك در چشمان على(عليه السلام) حلقه زد، بغض راه گلوى على(عليه السلام) را بست... او بغضى نهفته در گلو داشت و اشك مى ريخت، على(عليه السلام) فقط گريه مى كرد... فاطمه (عليها السلام)، امانت خدا در دست او بود، امّا دشمنان با اين امانت او چه كردند؟ در مقابل چشم على (عليه السلام)، او را تازيانه زدند، سيلى به صورتش زدند، پهلويش را شكستند و او براى حفظ اسلام صبر كرد...

    * * *


    به راستى چرا فاطمه(عليها السلام) وصيت كرد قبرش مخفى باشد؟ چرا وصيت كرد شبانه دفن شود؟
    فاطمه(عليها السلام) مى خواست تا دشمنى او با خط نفاق، جاويد بماند، در تاريخ براى هميشه ثبت شود كه او با حكومت نيرنگ و دروغ و فريب، مخالف بود، او مى دانست كه آن حكومت، ممكن است دست به تحريف تاريخ بزند و حقايق را پنهان كند، ولى فاطمه(عليها السلام) با اين وصيت همه دسيسه ها را خنثى كرد.
    امروز قبر فاطمه(عليها السلام) مخفى است، هر كس كه تاريخ را بخواند از خود سؤال مى كند: چرا قبر تنها يادگار پيامبر مخفى است؟ چرا او شبانه دفن شد؟ اين يك علامت سؤال است. نقطه اى از تاريخ كه در ذهن جرقه مى زند و كنجكاوى آزادگان را برمى انگيزد.
    آرى، حرم امام حسين(عليه السلام) با آن گنبد و بارگاه باشكوه، هدايتگر انسان ها مى باشد، قبر مخفى فاطمه هم با مخفى بودنش، روشنگر آزادگان است.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب نداى فاطميه نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن