همه، آرزوى مرا دارند! همه مى خواهند به من برسند.
آيا مرا مى شناسى؟ من سراسر شادى و سرورم، به من كه برسى ديگر غم و غصّه ندارى.
به من كه برسى به امنيّت ابدى رسيده اى، بندگان خوب خدا براى رسيدن به وصال من شب ها بيدارى مى كشند و با خداى خويش راز و نياز مى كنند.
من خيلى زيبا و باصفا هستم! تو هم بارها و بارها وصال مرا از خدا خواسته اى!
حالا مى دانى من كيستم؟ آرى، من بهشت هستم كه همه در آرزوى وصالم هستند.
خدا مرا آن قدر خوب آفريده است كه همه مشتاق من هستند امّا امروز مى خواهم با شما در مورد عشق خودم سخن بگويم.
من بهشتى هستم كه تو عاشق من هستى امّا شايد برايت جالب باشد بدانى كه من عاشق چه كسى هستم.
من عملى را به تو ياد مى دهم كه اگر آن را انجام دهى، مرا مشتاق خود كرده اى!
همين الان از جاى خود بلند شو و دل يكى از بندگان خوب خدا را شاد كن!
آيا نيازمندى را مى شناسى كه در مخارج زندگى خود درمانده باشد؟
آيا يتيمى را مى شناسى كه گرسنه خوابيده باشد؟
آيا بيمارى را مى شناسى كه در گوشه بيمارستان براى مخارج عمل جراحى خود مانده باشد؟
اكنون برخيز و يكى از اين كارها را انجام بده و بدان كه با اين كار خود مرا مشتاق خود مى كنى!
تو يك عمر مشتاق من بوده اى امّا امروز، منِ بهشت را مشتاق خود كن ...
خسته نباشى، دست مريزاد!
اكنون، من در اشتياق تو هستم، مى خواهم به تو برسم امّا چگونه؟
من خواهان تو شده ام، دست خودم نيست، چه كنم تو در دنياى خاكى زندگى مى كنى و من در دنياى ديگرى هستم!
امّا هرطور شده، مى خواهم تو را خوشحال كنم!
براى همين تصميم مى گيرم تا از ميوه هاى خوشمزه بهشتى به تو بدهم! مى خواهم با هديه اى تو را شاد سازم، چرا كه تو دل مؤمنى را شاد ساخته اى، امّا خداوند متعال با من سخن مى گويد: "اى بهشت، آرام باش! فقط پيامبران و جانشينان آنها مى توانند در دنيا از ميوه ها و غذاهاى تو بهره ببرند".
اين يك قانون است! امّا براى اين كه دل من نشكند خداوند به من اجازه مى دهد تا در روز قيامت، هديه خود را به تو بدهم.
آيا تا آن روز صبر مى كنى؟
نگاه كن! آن جوانان زيبا را مى بينى كه ظرف هاى ميوه در دست دارند و به سوى تو مى آيند.
آنها را من فرستاده ام تا در اين صحراى قيامت كه همه گرسنه و تشنه اند از تو پذيرايى كنند! امّا تو حواست نيست، آتش جهنّم زبانه مى كشد و ترس تمام وجودت را فراگرفته است!
در اين ميان ديگر فرصتى براى خوردن ميوه و غذاى بهشتى ندارى!
براى همين است كه دل من مى شكند!
بار خدايا! اين بنده تو سخت مضطرب است!
اين جا است كه فرشته اى از جانب خداوند فرياد مى زند: "هر آن كس كه غذا و ميوه هاى بهشتى خورده باشد از آتش جهنّم آزاد مى شود".
وقتى تو اين صدا و اين وعده خداوند را مى شنوى از ميوه ها و غذاهايى كه برايت فرستاده ام، مى خورى و من هم در دل خود مى خندم و شاد مى گردم، چرا كه بالاخره توانستم به آرزوى خود برسم!
آرى تو دل مؤمنى را در دنيا شاد كردى و من هم تو را شاد كردم، آن هم با پذيرايى كه موجب شد تو از آتش جهنّم آزاد گردى!
[6]