کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    ۱۰

     ۱۰


    وقتى براى ظهور امام خود دعا مى كنى درهاى خير و سعادت به روى تو باز مى شود، همين دعا براى ظهور باعث مى شود تا قلب تو نورانى شود، گناهان تو بخشيده شود، بلاها از تو دور شود، عمر تو طولانى گردد، تو در نزد خدا عزيز مى شوى، او به تو نظر مهربانى مى كند، از تشنگى روز قيامت در امان خواهى بود و از شفاعت پيامبر بهره مند خواهى شد.
    وقتى دعا براى ظهور مى كنى به چهره شيطان خراش مى اندازى و او را بسيار ناراحت مى كنى، تو در سايه گسترده رحمت خدا قرار مى گيرى و خدا و پيامبر را از خودت خوشحال مى سازى.
    با دعا براى ظهور، غم و اندوه از دل خودت برطرف مى گردد، يك شادمانى درونى به قلب تو وارد مى شود، فرشتگان در حق تو دعا مى كنند و به كمال ايمان مى رسى...
    همه اين ها آثار دعا براى ظهور است كه من قسمتى از آن را بازگو كردم، اگر به كتاب "مكيال المكارم" مراجعه كنى مى بينى كه در آنجا براى دعاى ظهور 90 اثر و فايده ذكر شده است، آرى، اگر آن كتاب را با دقّت مطالعه كنى متوجّه مى شوى كه دعا براى ظهور يعنى رسيدن به همه خوبى ها! با اين دعا مى توان به عصاره همه زيبايى ها دست يافت.

    * * *


    در اينجا مى خواهم خاطره اى را بازگو كنم: يكى از دوستانم مى گفت: "اگر يك دعاى مستجاب داشته باشى پس براى عاقبت به خير شدن خودت دعا كن"، او بر اين باور بود كه بايد انسان بيش از همه چيز براى عاقبت به خير شدن دعا كند و گاهى به من اعتراض مى كرد كه چرا در جلسات براى ظهور دعا مى كنى ولى براى عاقبت به خيرى دعا نمى كنى.
    يك روز به او چنين گفتم: مگر تو نمى خواهى عاقبت به خير بشوى؟ وقتى تو براى ظهور دعا مى كنى، اين دعا باعث عاقبت به خيرى تو مى شود! گويا او تا به حال اين سخن را نشنيده بود، او از من دليل اين سخنم را پرسيد، من هم براى او مطالبى از كتاب "مكيال المكارم" بازگو كردم، در آن كتاب در فايده شماره 27 چنين آمده است: "دعا براى ظهور باعث اشراقِ نورِ امام بر دل مى شود"، كسى كه براى ظهور دعا مى كند نور امام بر قلب او تابيده مى شود و آن وقت است كه قلب او به نور ايمان، روشن مى گردد، امام به قلب او توجّه مى كند و او غرق در نورِ حق مى شود، اكنون سؤال مى كنم: مگر عاقبت به خير شدن چيست؟ كسى كه امام به قلب او توجّه كرده است و قلب او با نورِ امام روشن شده است به بهترين عاقبت به خيرى ها رسيده است، اگر كسى همواره و در همه حال براى ظهور آقاى خود دعا كند، پس قلب او مورد توجّه امام است و خوشا به حال چنين كسى كه اين گونه سعادت را به سوى خود جذب كرده است.
    سپس براى او فايده 10 از كتاب "مكيال المكارم" را خواندم كه چنين آمده است: "كسى كه براى ظهور دعا كند مهدى(عليه السلام) براى او دعا مى كند"، در آنجا به اين مطلب اشاره شده است كه هر كس براى امام حسين(عليه السلام)اشك بريزد و سپس براى ظهور دعا كند، مهدى(عليه السلام) براى او دعا مى كند.
    آرى، امروز روزگار غريبى امام زمان است، دعا براى ظهور او، باعث شادى دل او مى شود، كسى كه براى ظهور زياد دعا مى كند حتماً مهدى(عليه السلام)در حق او دعا مى كند و اين شخص عاقبت به خير مى شود، اين اثر دعاى امام است.
    روشن و واضح است سخن من درباره كسى است كه از سويداى دل دعا مى كند، نه اين كه دعا براى او يك لقلقه زبان باشد، اگر كسى بفهمد كه امام او در زندان سختى ها گرفتار است و از سوز دل و با اخلاص براى ظهور مولا زياد دعا كند، عاقبت به خير مى شود زيرا امام در حق او دعا مى كند.
    وقتى سخن به اينجا رسيد ديدم كه او به فكر فرو رفت، چند روز بعد او را ديدم، او به من گفت: حق با تو است، "دعاى امام" يعنى "عاقبت به خيرى". اينجا بود كه من به او گفتم: اين باور من است، اگر من ميليون ها بار به خدا بگويم: "خدايا! عاقبت مرا ختم به خير كن"، معلوم نيست آيا اين دعاى من مورد قبول خدا واقع مى شود يا نه، ولى اگر يك بار امام زمان يك دعا در حق من بنمايد، ديگر كار تمام است و من عاقبت به خير شده ام، براى همين همواره و هميشه و در همه جا از سوز دل و با اخلاص چنين مى گويم: "اللهمّ عَجِّل لِوليّكَ الفَرَج"، "خدايا! آقاى مرا از زندان گرفتارى ها نجات بده و ظهور او را نزديك گردان!".

    * * *


    وقتى به گذشته نگاه مى كنم مى بينم كه بيست سال پيش، تلاش مى كردم از زيبايى هاى زمان ظهور براى مردم سخن بگويم، من ساعت ها از عدالتى كه در روزگار ظهور در جهان گسترده خواهد شد براى مردم سخن مى گفتم، امّا اكنون كه نزديك به پنجاه سال دارم به تجربه بهتر دست يافته ام، فهميدم كه عدّه اى از مردم با شنيدن زيبايى هاى دوران ظهور مشتاق مى شوند و دست به دعا برمى دارند و بيشتر براى ظهور دعا مى كنند، امّا گروه ديگرى با خود مى گويند: "اين سخنان مربوط به آينده است و معلوم نيست كه ما آن روز زنده باشيم و آن آينده را درك كنيم يا نه".
    من بايد به آنان احترام مى گذاشتم، شخصيّت آنان به گونه اى بود كه خود را بين گذشته و آينده سرگردان مى ديدند، وقتى براى آنان از زيبايى هاى عدالت حضرت على(عليه السلام)سخن مى گفتم، حسّ مى كردند كه اين سخنان درباره زمان گذشته است و افسوس كه آنان در آن زمان نبودند، وقتى براى آنان از ماجراى كربلا سخن مى گفتم حسرت مى خوردند كه در آن زمان نبودند تا امام حسين(عليه السلام) را يارى كنند، اكنون هم كه معلوم نيست زنده باشند تا زمان ظهور را درك كنند. آنان بين گذشته و آينده سرگردان بودند. (تأكيد مى كنم كه اصلِ بيان زيبايى هاى ظهور، كارى پسنديده و زيباست ولى من متوجّه شدم كه براى عدّه اى جذابيّت زيادى ندارد).
    اينجا بود كه من تصميم گرفتم براى آنان از همين روزگار غيبت سخن بگويم، از اين كه الان و همين لحظه، مهدى(عليه السلام) غريب و تنها مانده است، او آواره بيابان ها است، يار و ياورى ندارد، او منتظر ماست تا براى او از صميم دل دعا كنيم و به درگاه خدا از ظلمِ دشمنان كه مولاى ما را غريب نموده اند، شكايت كنيم! ما در حق او كوتاهى كرديم، ما فراموش كرده ايم كه او در زندان سختى ها گرفتار است، بايد براى آزادى او از اين زندان، كارى كنيم، بايد هر كدام از ما به حد توان خود، قدمى برداريم، بايد ديگران را از خواب غفلت بيدار كنيم، شيطان به ميدان آمده است و همگى را در غفلتى سنگين فرو برده است، ما به دوران غيبت عادت كرده ايم...
    وقتى اين سخنان را براى آنان بازگو مى كردم، آنان حسّ مى كردند كه اين سخنان، حسِ امروز را دارد، من براى آنان از گذشته يا آينده حرف نمى زدم، من از آن مهدى(عليه السلام)سخن مى گفتم كه الان در زندان سختى ها گرفتار است و منتظر دعاى ما است و براى ما پيام داده است كه براى ظهورم، بسيار دعا كنيد. اين سخنان رنگ و بوىِ امروز را دارد.
    آرى، الان بايد كارى كرد! بايد دعاى ظهور را تبديل به فرهنگ عمومى كرد، بايد همه شيعيان از خدا بخواهند و ظهور يك خواسته عمومى آنان بشود، بايد براى غربت مولا ضجّه زد، ناله كرد و فرياد برآورد، بايد با شيطان به مبارزه پرداخت، شيطان به ميدان آمده است، بايد نگذاشت غفلت از ظهور امام بيش از اين، جامعه را فرا بگيرد.
    من تجربه كرده ام كه اين سخنان خيلى بيشتر از تأكيد بر زيبايى هاى ظهور جواب مى دهد، آرى، اين سخنان مى تواند خيلى ها را مشتاق كند كه قدمى بردارند، به اميدى روزى كه دعاى ظهور تبديل به فرهنگ عمومى بشود.

    * * *


    شايد كسى بگويد: چرا تو اين همه به دعا تأكيد مى كنى؟ دعا فقط يك خواستن است، اثر زيادى ندارد.
    در جواب به او چنين مى گويم: وقتى تو براى مولاى خود دعا مى كنى زندگى، فكر، عقيده، مرام و سبكِ زندگى ات تغيير مى كند، دعا كردن براى ظهور، قلب تو را تسخير مى كند.
    هر كس مدّتى براى آن يار سفر كرده دعا كند، بعد از چند روز، احساس مى كند كه آن آدم قبلى نيست، او از دنياىِ سياهى ها به دنياىِ نور وارد مى شود، او با دعاى ظهور اعلام مى كند كه به نابودىِ باطل، باور دارد، او هرگز هرگز به بن بست نمى رسد، او اميد دارد و اين يك حقيقت است كه بزرگ ترين سرمايه انسان، اميد است.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹: از كتاب وقت رهایی نوشته مهدي خداميان آراني هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن