کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل يازده

      فصل يازده


    (منابع، سند، طبقه)
    خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) در مصادر قديمى شيعه و اهل سنّت ذكر شده است و سندهاى متعددى دارد، مناسب مى بينم كه اعتبار اين خطبه را سه بخش، را بررسى مى كنم:

    * بخش اول: منابع خطبه
    اين خطبه در 18 منبع قديمى ذكر شده است كه نام آن منابع به شرح زير است:
    1. بلاغات النسأ، تأليف أحمد بن طيفور
    أبوالفضل أحمد بن أبى طاهر، معروف به ابن طيفور، در سال 204 هجرى در بغداد متولد شد و به سال 280 هجرى در شام از دنيا رفت. تأليف حدود پنجاه كتاب را به او نسبت داده اند. اثر مشهور او "تاريخ بغداد" و اثر ديگر او "المنثور و المنظوم" است. ابن طيفور اين كتاب را در چهارده جزء تأليف نمود كه تنها دو جزء يازدهم و دوازدهم آن باقى مانده و بقيه اجزاى آن مفقود گرديده است. بخشى از جزء يازدهم كتاب فوق، به نام "بلاغات النسا" هم اكنون در دسترس است.
    اين كتاب كه اكنون به صورت مستقل تحت همين عنوان چاپ شده است، حاوى سخنان برخى از زنان انديشمند و خطباى عرب زبان است. اين كتاب از قديمى ترين منابع مكتوبى است كه خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) با سلسله اسناد در آن موجود است و هم اكنون در دسترس ما قرار دارد.

    2. مختصر بصائر الدرجات، تأليف حسن بن سليمان حلّى
    سعد بن عبدالله اشعرى قمى از علماى بزرگ و از محدثان جليل القدر شيعه كتابى به نام "بصائر الدرجات" را تأليف نمود، اين كتاب كه حاوى احاديث اعتقادى و تاريخى در اثبات عقايد شيعه بود، تا قرن هشتم هجرى در دست علماى شيعه بوده و از كتب مورد اعتماد نزد آنان بوده است.
    حسن بن سليمان حلّى كه او نيز از علماى شيعه در قرن هشتم بود، بخشى از احاديث آن كتاب را گزينش كرد و ضمن اضافه نمودن برخى احاديث ديگر، آن را "مختصر بصائر الدرجات" ناميد. او در اين كتاب، در ضمن ذكر حديثى از امام صادق(عليه السلام)، به صورت گذرا، اشاره اى به محتواى خطبه نموده است.

    3. السقيفة و فدك، تأليف أحمد بن عبدالعزيز جوهرى
    أحمد بن عبدالعزيز از محدّثان اهل سنت در قرن دوم هجرى است. او مورخ و اديب و شاعر توانايى بود و در علم حديث نيز تبحّر داشت و از جمله محدثان مشهور آن عصر به شمار مى آمد. كتاب "السقيفة و فدك" و "اخبار الشعرا" از جمله تأليفات اوست. جوهرى در سال 323 هجرى در بصره بدرود حيات گفت.
    كتاب "السقيفة و فدك" چنان كه از نام آن پيداست، حاوى مطالبى درباره دو واقعه مهم تاريخى صدر اسلام است. اين كتاب اكنون موجود نيست، اما ابن ابى الحديد معتزلى در كتاب گرانسنگ خود به نام "شرح نهج البلاغه"، بخش هايى از اين كتاب را نقل نموده است، كتابى كه اكنون به نام "السقيفه و فدك"، از احمد بن عبدالعزيز جوهرى، وجود دارد، در اصل مطالب جمع آورى شده از "شرح نهج البلاغه" ابن ابى الحديد است. جوهرى بخش هايى از خطبه حضرت را به دو طريق با ذكر سلسله اسناد آورده است.

    4. مقاتل الطالبيين، تأليف أبوالفرج اصفهانى
    على بن الحسين، معروف به ابوالفرج اصفهانى، كتابى مستقل پيرامون خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام)نگاشته است كه حوادث روزگار آن را از بين برده است.
    ابوالفرج در سال 284 هجرى در اصفهان زاده شد. او پس از طى مراحل مقدماتى در علوم مختلف چون تاريخ، ادب، شعر، حديث، و... ، شهرت يافت. ابوالفرج داراى آثار و تأليفات بى شمارى است كه مشهورترين آنها كتاب "الاغانى" است كه شهرت زيادى دارد.
    از ديگر آثار او، كتاب "مقاتل الطالبيين" است. او در اين كتاب به ذكر زندگينامه فرزندان عبدالمطلب و شهداى طالبى از عصر نبوت تا زمان حيات خود پرداخته است.
    ابوالفرج در اين كتاب اشاره اى به صدور اين خطبه نموده و در شرح حال حضرت زينب(عليها السلام)نوشته است: "والعَقيلة هى الّتى روى ابن عباس عنها كلام فاطمة فى فدك، فقال: حدثتنى عقيلتنا زينب بنت على(عليه السلام)".

    5. شرح الأخبار فى فضائل الأئمة الأطهار، تأليف نعمان بن محمد
    اين كتاب توسط نعمان بن محمد، معروف به قاضى نعمان مغربى، متوفاى 363 هجرى و از علماى شيعى اسماعيلى، نگاشته شده است. موضوع كتاب بيان احاديث در فضايل و مناقب اهل البيت(عليهم السلام) است.
    قاضى نعمان، بخشى از خطبه حضرت زهرا را بدون ذكر سند، به صورت مرسل از عبدالله بن سلام از حضرت فاطمه(عليها السلام)نقل نموده است.

    6. من لايحضره الفقيه، تأليف شيخ صدوق
    محمد بن الحسين، معروف به شيخ صدوق در سال 381 هجرى وفات يافت. او يكى علماى بزرگ جهان تشيع است، كتاب "من لايحضره الفقيه" كه يكى از چهار منبع اصلى حديث نزد شيعه اماميه به شمار مى رود، از تأليفات اوست.
    شيخ صدوق در اين كتاب، بخشى از خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) را از حضرت زينب(عليها السلام) نقل نموده و در آخر نوشته است: "والخطبة طويلة أخذنا منها موضعَ الحاجة".

    7. علل الشرائع، تأليف مرحوم صدوق
    شيخ صدوق كتاب ديگرى به نام "علل الشرائع" دارد، او در اين كتاب آن مقدار از خطبه را كه در كتاب "من لايحضره الفقيه"، آورده بود، با دو سند مختلف ديگر در اين كتاب ذكر مى كند.

    8. المناقب، تأليف احمد بن موسى بن مَردُويَه اصفهانى
    مولف اين كتاب در سال 410 هجرى از دنيا رفته است، اين كتاب هم اكنون مفقود است. اسعد بن شقروه، متوفاى 635 هجرى، در كتاب خود به نام "الفائق"، خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام)را از اين كتاب نقل نموده است. اين كتاب نيز اكنون موجود نيست. ولى سيّد بن طاووس در كتاب "الطرائف"، اين خطبه را از كتاب "الفائق" نقل نموده است.

    9. نثر الدرر، تأليف منصور بن حسين رازى
    منصور بن حسين رازى، معروف به ابو سعد وزير، يكى از علماى شيعى مذهب و از اهالى رى بود. او از ادبا و دانشمندان قرن پنجم هجرى است كه مدّتى وزارت مجد الدوله رستم بن فخرالدوله را عهده دار بود.
    از مصنفات او، كتاب هفت جلدى "نثر الدرر" است كه البته به نام "نثر الدر" چاپ شده و معروف است. كتاب "نثر الدر"ر حاوى بخش زيادى از خطبه حضرت فاطمه(عليها السلام) است.

    10. الشافى فى الإمامة، تأليف مرحوم سيد مرتضى
    على بن الحسين موسوى، معروف به سيد مرتضى، يكى از علماى بزرگ شسعه است. كتاب "الشافى فى الإمامة" چنان كه از نام آن پيداست، در بيان احاديث مربوط به مسئله امامت و از جمله تأليفات هم اين دانشمند شيعه به شمار مى آيد.
    سيد مرتضى بخشى از خطبه فدك را به سه طريق از استادش ابوعبداللّه مرزبانى نقل نموده است.

    11. دلائل الامامة، تأليف محمد بن جرير طبرى
    بايد توجه داشت كه على رغم تشابه اسمى و اشتراك در آبا و اجداد و حتى اشتراك در كنيه، اين محمد بن جرير، غير از محمد بن جرير مشهور، صاحب تفسير و تاريخ، است. همچنين اين شخص، كسى غير از محمد بن جرير شيعى، صاحب كتاب المُسْتَرشَدُ فى الإمامة است. اين شخص معروف به طبرى صغير در مقابل طبرى كبير است كه به صاحب تفسير و تاريخ اطلاق مى شود. او از علماى قرن پنجم هجرى به شمار مى آيد.
    مفصل ترين متن موجود و متنى كه بيشتر علماى متأخر و معاصران از آن بهره جسته اند، متن خطبه حضرت در اين كتاب است. مرحوم طبرى اين خطبه را به نُه طريق مختلف با ذكر سلسله اسناد آن آورده است.

    12. مقتل الحسين(عليه السلام)، تأليف موفق بن احمد مكى
    موفق بن احمد، مشهور به خطيب خوارزمى، متوفاى 568 هجرى است. او در اين كتاب بخشى از خطبه را به نقل از عايشه ذكر كرده است.

    13. الاحتجاج، تأليف أبو منصور طبرسى
    أحمد بن على بن ابى طالب، مشهور به ابو منصور طبرسى، يكى از علماى شيعه و از محدثان و مؤلفان قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجرى است. كتاب "الاحتجاج" كه مشتمل است بر احتجاجات پيامبر و ائمه(عليهم السلام) و بعضى از صحابه و برخى از علماى اسلام با مخالفين خود، يكى از تأليفات اوست.
    مرحوم طبرسى اين خطبه را به طور كامل از عبدالله بن حسن نقل نموده است.

    14. منال الطالب فى شرح طَوال الغرائب، تأليف مبارك بن محمد الجزرى
    اين دانشمند به ابن اثير معروف است و به سال 606 هجرى وفات يافته است. ابن اثير در اين كتاب، خطبه حضرت را مفصل و با شرح لغات آن، در فصل "احاديث الصّحابيات" به صورت مرسل از زينب كبرى، دختر امير مومنان(عليه السلام)، نقل نموده است.

    15. تذكرة الخواص من الأمّة فى ذكر مناقب الأئمة، تأليف سبط ابن الجوزى
    ابو مظفر يوسف بن قُزُغْلى بن عبدالله، معروف به سبط ابن جُوزى حنفى، اين كتاب را در خصوص ذكر مناقب و فضايل ائمه اهل البيت به رشته تحرير درآورده است. ابن جوزى بخش مختصرى از اين خطبه را به صورت مرسل از شعبى نقل نموده است. وى در سال 654 هجرى بدرود حيات گفته است.

    16. شرح نهج البلاغه، تأليف ابن ابى الحديد معتزلى
    اين كتاب كه يك دوره كامل تفسير و شرح سخنان امام على(عليه السلام) در نهج البلاغه است، از شروح معتبر و قابل استفاده به شمار مى رود و حاوى اطلاعات تاريخى مفيدى است. ابن ابى الحديد اين خطبه را از كتاب السقيفة و فدك جوهرى نقل نموده است.

    17. شرح نهج البلاغه، اثر على بن ميثم بحرانى
    ابن ميثم بحرانى، متوفاى 679 هجرى، بخش كوتاهى از خطبه را بدون ذكر سند آورده است.

    18. كشف الغُمّة فى معرفة الأئمة، اثر على بن عيسى إربلى
    علامه ابوالحسن على بن عيسى بن ابوالفتح اربلى، از علماى شيعه اماميه به شمار مى رود. او اين خطبه را از كتاب "السقيفة و فدك" جوهرى نقل نموده است.

    * بخش دوم: اسناد خطبه
    اين خطبه 25 سند دارد كه در منابع بالا آمده است. اين سندها به شرح زير است:
    * سند اول:
    قال احمد بن طيفور: حدّثنى جعفر بن محمد رجل من ديار مصر لقيته بالرافقه، قال: حدّثنى أبى، قال: اخبرنا موسى بن عيسى، قال: اخبرنا عبداللّه بن يونس، قال: اخبرنا جعفر الاحمر، عن زيد بن على رحمة اللّه عليه، عن عمته زينب بنت الحسين(عليها السلام) قالت:...
    سند دوم:
    قال احمد بن طيفور: ذكرت لابى الحسين زيد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب كلام فاطمة... فقال لى:... رواه مشايخ الشيعة و تدارسوه بينهم، و قد حدّث به الحسن بن علوان، عن عطية العوفى، انه سمع عبداللّه بن الحسن يذكره عن أبيه...
    سند سوم:
    قال احمد بن طيفور: ذكرت لأبى الحسين زيد بن على بن الحسين بن زيد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب، كلام فاطمة عند منع أبى بكر إيّاها فدك... فقال لى: رأيت آل أبى طالب يروونه عن أبائهم و يُعلّمونه ابنائهم، و قد حدّثنيه أبى، عن جدى يبلغ عن فاطمة هذه الحكاية.
    سند چهارم:
    قال ابن أبى الحديد: قال أبوبكر: حدّثنى محمد بن زكريا، قال: حدّثنى جعفر بن محمد بن عَمارة الكندى، قال: حدثنى أبى، عن الحسين بن صالح بن حيّ، قال: حدثني رجلان من بني هاشم، عن زينب بنت على بن أبي طالب(عليه السلام)... .
    سند پنجم:
    قال ابن أبى الحديد: قال أبو بكر: و حدثنى احمد بن محمد بن يزيد، عن عبدالله بن محمد بن سليمان، عن ابيه، عن عبدالله بن الحسن بن الحسن، قالوا جميعاً: ... .
    سند ششم:
    قال ابن أبى الحديد: قال أبوبكر: و حدثنى عثمان بن عمران العجيفى، عن نائل بن نجيح، عن عمرو بن شمر، عن جابر الجعفى، عن أبى جعفر محمد بن على...
    سند هفتم:
    قال ابن أبى الحديد: قال أبوبكر: حدثنى محمد بن زكريا، قال: حدثنى جعفر بن محمد بن عماره، قال: حدثنى أبى، عن الحسين بن صالح بن حيّ، قال: قال جعفر بن محمد بن على بن الحسين، عن أبيه(عليه السلام)... .
    سند هشتم:
    قال أبو جعفر الصدوق: روى عن اسماعيل بن مهران، عن احمد بن محمد بن جابر، عن زينب بنت على(عليه السلام)، قالت: ... .
    سند نهم:
    قال أبو جعفر الصدوق: أخبرنى على بن حاتم، قال: حدثنا محمد بن اسلم، قال: حدثنى عبدالجليل الباقلانى، قال: حدثنى الحسن بن موسى الخشّاب، حدثنى عبداللّه بن محمد العلوى، عن رجال من أهل بيته، عن زينب بنت على(عليه السلام)، عن فاطمه...
    سند دهم:
    قال أبو جعفر الصدوق: و اخبرنى على بن حاتم ايضاً، قال: حدّثنى محمد بن ابى عمير، قال: حدثنى محمّد بن عمارة، قال: حدثنى محمد بن ابراهيم المصرى، قال: حدثنى هارون بن يحيى الناشب، قال: حدثنا عبيداللّه بن موسى العبسى، عن عبيداللّه بن موسى العمرى، عن حفص الاحمر، عن زيد بن على، عن عمته زينب بنت على، عن فاطمه(عليه السلام)... .
    سند يازدهم:
    قال السيد بن طاووس: ما ذكره الشيخ اسعد بن سقروه، فى كتاب الفائق عن الاربعين، عن الشيخ المعظم عندهم الحافظ الثقة بينهم، ابوبكر احمد بن موسى بن مردويه اصفهانى، فى كتاب المناقب، قال: اخبرنا اسحاق بن عبداللّه بن ابراهيم، قال: حدثنا احمد بن عبيد بن ناصح النحوى، قال: حدثنا الزيادى محمد بن زياد، قال: حدثنا شرقى بن قطامى، عن صالح بن كيسان، عن الزهرى، عن عروه، عن عائشه إنها قالت:... .
    سند دوازدهم:
    قال السيد المرتضى: اخبرنا ابو عبدالله محمد بن عمران المرزبانى، قال: حدثنى محمد بن احمد الكاتب، حدثنا احمد بن عبيد بن ناصح النحوى، قال: حدثنا الزيادى، قال: حدثنا الشرقى بن القطامى، عن محمد بن اسحاق، قال: حدثنا صالح بن كيسان، عن عروه، عن عائشه، قالت...
    سند سيزدهم:
    قال السيد المرتضى: و اخبرنا ابو عبداللّه المرزبانى، قال: حدثنى على بن هارون، قال: اخبرنى عبداللّه بن احمد بن ابى طاهر، عن ابيه، قال: ذكرت لابى الحسين زيد بن على بن الحسين بن زيد بن على بن الحسين بن زيد بن على كلام فاطمه... و قد حدث به الحسين بن علوان، عن عطيه العوفى، انه سمع عبداللّه بن الحسن يذكر عن أبيه هذا.
    سند چهاردهم:
    قال السيد المرتضى: قال المرزبانى: و حدثنا ابوبكر احمد بن محمد المكى، قال: حدثنا ابوالعينأ محمد بن القاسم السيمامى قال: حدثنا ابن عائشة... .
    سند پانزدهم:
    قال الخطيب الخوارزمى: و بهذا الاسناد (و الاسناد هكذا: اخبرنى شهاب الاسلام ابوالنجيب سعد بن عبداللّه الهمدانى فيما كتب إليّ من همدان اخبرنى الحافظ سليمان بن ابراهيم فيما كتب إليّ من اصبهان سنه ثمان و ثمانين و اربعمأه) عن الحافظ ابى بكر هذا، اخبرنا عبداللّه بن اسحاق، اخبرنا محمد بن زياد، اخبرنا شرقى بن قطامى، عن صالح بن كيسان، عن الزهرى، عن عروة، عن عائشة، انها قالت:... .
    سند شانزدهم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى ابوالمفضل محمد بن عبداللّه، قال: حدثنا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد الهمدانى، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عثمان بن سعيد الهمدانى، قال: احمد بن محمد بن عثمان بن سعيد الزيات، قال: حدثنا محمد بن الحسين القصبانى، قال: حدثنا احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى السكونى، عن ابان بن عثمان الاحمر، عن عكرمة، عن ابن عباس، قال...
    سند هفدهم:
    قال أبوجعفر الطبرى: حدثنى القاضى ابواسحاق ابراهيم بن مخلد، قال: حدثتنى ام الفضل خديجه بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج، قالت: حدثنا العباس بن بكار، قال: حدثنا حرب بن ميمون، عن زيد بن على، عن آبائه(عليه السلام)قالوا....
    سند هجدهم:
    قال أبو جعفر الطبرى: اخبرنى ابوالحسين محمد بن هارون بن موسى التّلعَكبرى، قال: حدثنا ابى، قال ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد الهمدانى، قال: حدثنى محمد بن المفضل بن ابراهيم بن المفضل بن ابراهيم بن المفضل بن قيس الاشعرى، قال: حدثنا على بن حسان، عن عمه عبدالرحمان بن كثير، عن ابى عبداللّه جعفر بن محمد(عليه السلام) عن ابيه، عن جده على بن الحسين(عليه السلام)، عن عمته زينب بنت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(عليه السلام)، قالت: ...
    سند نوزدهم:
    قال أبو جعفر الطبرى: قال ابوالعباس: حدثنا محمد بن المفضل بن ابراهيم الاشعرى، قال: حدثنى ابى، قال: حدثنا احمد بن محمد بن عمرو بن عثمان الجعفى، قال: حدثنى ابى، عن جعفر بن محمد، عن ابيه، عن جده على بن الحسين، عن عمته زينب بنت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(عليه السلام)...
    سند بيستم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى القاضى ابو اسحاق ابراهيم بن مخلد بن جعفر بن مخلد بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثنى ام الفضل خديجة بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانى، قال: حدثنا ابو احمد عبدالعزيز بن يحيى الجلودى البصرى، قال: حدثنا محمد بن زكريا، قال: حدثنا جعفر (بن محمد) بن عماره الكندى، قال: حدثنى ابى، عن الحسن بن صالح بن حى قال: و مارات عيناى مثله حدثنى رجلان من بنى هاشم، عن زينب بنت على(عليه السلام)قالت: ... .
    سند بيست و يكم:
    قال أبوجعفر الطبرى: حدثنى أبو اسحاق ابراهيم بن مخلد، قال: حدثتنى ام الفضل خديجه بنت محمد، قالت: قال الصفوانى: حدثنى محمد بن محمد بن يزيد مولى بنى هاشم، قال: حدثنى عبداللّه بن محمد بن سليمان، عن عبداللّه بن الحسن بن الحسن، عن جماعة من اهل...
    سند بيست و دوم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى ابو اسحاق ابراهيم بن مخلد، قال: حدثتنى ام الفضل خديجة بنت محمد قالت: قال الصفوانى: حدثنى ابى، عن عثمان، قال: حدثنا نائل بن نجيع، عن عمرو بن شمر، عن جابر الجعفى، عن ابى جعفر محمد بن على الباقر(عليه السلام)... .
    سند بيست و سوم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى القاضى ابو اسحاق ابراهيم بن مخلد بن جعفر بن حمران الدقاق، قال: حدثتنى ام الفضل خديجة بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانى، قال: حدثنا ابن عائشة....
    سند بيست و چهارم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى القاضى ابو اسحاق ابراهيم بن مخلد بن جعفر بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثتنى ام الفضل خديجة بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصفوانى، قال: حدثنا عبداللّه بن الضحاك، قال: حدثنا هشام بن محمد، عن ابيه... .
    سند بيست و پنجم:
    قال أبو جعفر الطبرى: حدثنى القاضى ابو اسحاق ابراهيم بن مخلد بن جعفر بن سهل بن حمران الدقاق، قال: حدثتنى ام الفضل خديجة بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج، قالت: حدثنا ابو عبداللّه محمد بن احمد الصِفوانى، قال: حدثنا عبداللّه بن الضحاك، قال: حدثنا هشام بن محمد، عن عوان...

    * بخش سوم: طبقات راويان خطبه
    دقت كنيد: 92 راوى با 25 طريق مختلف اين خطبه را نقل كرده اند، اين راويان در يازده طبقه جاى دارند:
    طبقه اوّل:
    1. حسين بن على بن ابى طالب(عليه السلام) (متوفاى 60 هجرى)
    2. زينب بنت على بن ابى طالب(عليه السلام) (متوفاى 62هجرى)
    3. عبدالله بن عباس (متوفاى 68 هجرى)
    4. عائشة بنت ابى بكر (متوفاى 58 هجرى)
    طبقه دوم:
    1. امام سجّاد(عليه السلام) (متوفاى 95هجرى)
    2. حسن بن حسن بن على، از فرزندان امام حسن مجتبى(عليه السلام) و يكى از بزرگان طالبين در زمان خود (متوفاى 97هجرى)
    3. زينب بنت الحسين(عليه السلام)، همسر حسن بن حسن
    4. عكرمة بن عبدالله بن موسى بن عباس (متوفاى 104هجرى)
    5. عروة بن زبير بن عوام (متوفاى 93 هجرى)
    طبقه سوم:
    1. امام محمدباقر(عليه السلام) (متوفاى 114 هجرى)
    2. جابر بن يزيد جُعفى، از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) (متوفاى 128هجرى)
    3. زيد بن على بن حسين، معروف به زيد شهيد (متوفاى 121هجرى)
    4. عطية بن سعد بن جُنادة العوفى، معروف به عَطية العُوفى(متوفاى 111هجرى)
    5. عبدالرحمان بن كثير هاشمى(متوفاى 120 هجرى)
    6. محمد بن مسلم بن عبيدالله، معروف به زُهَرى (متوفاى 124هجرى)
    7. صالح بن كيسان (متوفاى 140هجرى)
    طبقه چهارم:
    1. امام صادق(عليه السلام) (متوفاى 148 هجرى)
    2. عبدالله بن حسن بن حسن (متوفاى 45 هجرى)
    3. أبان بن تغلب (متوفاى 141 هجرى)
    4. عبدالله بن محمد العلوى (متوفاى 145هجرى)
    5. محمد بن سائب كلبى(متوفاى 146هجرى)
    6. الشرقى بن قطامى (متوفاى 158هجرى)
    7. محمد بن اسحاق بن يسار، صاحب المغازى(متوفاى 151هجرى)
    8. عوانة بن الحكم بن عياض، ابوالحكم (متوفاى 158 هجرى)
    9. عمرو بن شمر بن يزيد الجعفى (زنده در سال 160 هجرى)
    10. حرب بن ميمون الانصارى، أبو الخطاب البصرى (متوفاى حدود 160 هجرى)
    11. حسن بن صالح بن حى(متوفاى 168 هجرى)
    طبقه پنجم:
    1. أبان بن عثمان الاحمر (متوفاى 182 هجرى)
    2. حسين بن زيد بن على (متوفاى 190 هجرى)
    3. جعفر بن زياد الاحمر (متوفاى 175 هجرى)
    4. عبيداللّه بن موسى العمرى(متوفاى 175 هجرى)
    5. موسى بن عيسى العباس الهاشمى(متوفاى 183 هجرى)
    6. حسين بن علوان الكلبى (متوفاى ق 2 هجرى)
    7. على بن حسان بن كثير الهاشمى
    8. محمد بن عمرو بن عثمان الجعفى(ق 2 هجرى)
    9. عبداللّه بن يونس
    10. نائل بن نجيح، أبو سهل البصرى
    طبقه ششم:
    1. احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى (متوفاى 221 هجرى)
    2. محمد بن ابى عمير (متوفاى 217 هجرى)
    3. اسماعيل بن مهران (متوفاى 220 هجرى)
    4. محمد بن عمارة
    5. عباس بن بكار الضبّى (متوفاى 222 هجرى)
    6. عبيداللّه بن محمد، معروف بن ابن عائشة (متوفاى 228هجرى)
    7. عبيداللّه بن موسى العبسى(متوفاى 221 هجرى)
    8. عبداللّه بن الضحاك (متوفاى 206 هجرى)
    9. محمد بن حسين القصبانى (221 هجرى)
    10. محمد بن زياد الزيادى (ق سوم)
    11. محمد بن سليمان
    12. هشام بن محمد (متوفاى 206 هجرى)
    طبقه هفتم:
    1. حسن بن موسى الخشّاب (متوفاى 260 هجرى)
    2. محمد بن خالد البرقى
    3. يحيى بن حسين بن زيد (متوفاى 237 هجرى)
    4. محمد بن اسلم (270 هجرى)
    5. زيد بن على بن حسين بن زيد (270 هجرى)
    6. جعفر بن محمد بن عمارة
    7. عبدالجليل الباقلانى
    8. جعفر بن محمد (250 هجرى)
    9. مفضل بن ابراهيم الاشعرى
    10. عثمان بن عمران العجيفى
    طبقه هشتم:
    1. احمد بن ابى عبداللّه البرقى (متوفاى 274 هجرى)
    2. احمد بن عبيد بن ناصح نحوى (متوفاى 273هجرى)
    3. محمد بن مفضّل بن ابراهيم الاشعرى
    4. محمد بن زكريا البصرى (متوفاى 298 هجرى)
    5. احمد بن ابى طاهر، معروف به ابن طيفور (متوفاى 280 هجرى)
    6. عبدالله بن محمد بن سليمان
    7. محمد بن قاسم السيمامى (282 هجرى)
    8. سليمان بن ابراهيم (متوفاى 288 هجرى)
    9. احمد بن محمد بن عثمان بن سعيد الزيات
    طبقه نهم:
    1. على بن حسين السعد آبادى
    2. محمد بن احمد بن محمد كاتب (متوفاى 322 هجرى)
    3. محمد بن موسى بن المتوكل (زنده در سال 310 هجرى)
    4. احمد بن عبدالعزيز الجوهرى (متوفاى 323 هجرى)
    5. احمد بن محمد المكى (متوفاى 322 هجرى)
    6. احمد بن محمد بن يزيد، مولى بنى هاشم (307 هجرى)
    7. احمد بن عبدالله بن قضاعة الصفوانى (ق 4 هجرى)
    طبقه دهم:
    1. عبدالعزيز بن يحيى الجلودى(متوفاى 332 هجرى)
    2. احمد بن محمد بن سعيد الهمدانى، معروف به ابن عُقدة (متوفاى 332 هجرى)
    3. عبدالله بن اسحاق (متوفاى 349 هجرى)
    4. محمد بن احمد الصفوانى (متوفاى 352 هجرى)
    5. على بن الحسين، معروف به ابوالفرج اصفهانى(متوفاى 356 هجرى)
    6. على بن هارون بن على بن يحيى(متوفاى 352 هجرى)
    7. على بن ابى سهل، حاتم بن أبى حاتم القزوينى (متوفاى 305 هجرى)
    8. عبدالله بن احمد بن طيفور (متوفاى 352 هجرى)
    طبقه يازدهم:
    1. على بن الحسين معروف به شيخ صدوق (متوفاى 381 هجرى)
    2. هارون بن موسى بن احمد بن ابراهيم بن سعيد، ابو محمد الشيبانى التلَعُكبَرى (متوفاى 385 هجرى)
    3. محمد بن عمران بن موسى، معروف به كاتب بغدادى (متوفاى 384 هجرى)
    4. محمد بن هارون بن موسى بن احمد التلعُكبرى(متوفاى 385 هجرى)
    5. محمد بن عبدالله الشيبانى (متوفاى 387 هجرى)
    6. خديجة بنت محمد بن احمد بن ابى الثلج (اُم الفضل).
    آنچه در اين فصل ذكر نمودم از "مقاله نگاهى گذار به اسناد و منابع مكتوب خطبه فدك" مى باشد كه در فصلنامه علوم حديث، شماره 26، زمستان زمستان 1381، نوشته حسينعلي آذرآبادگان"، مى باشد.
    هر كس كه اهل انصاف باشد وقتى به كثرت سند و تعدد طريق خطبه در همه طبقات دقت مى كند به اين باور مى رسد كه اين خطبه، متواتر است و هيچ شكى در زمينه اعتبار خطبه در ذهن او باقى نمى ماند.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۱: از كتاب اشك مهتاب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن