کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل شش

      فصل شش


    چرا من مسلمان هستم؟ چرا اين دين را برگزيدم؟ من مى خواستم با كمك كامل ترين دين ها به زندگى واقعى برسم. من به قرآن باور دارم، در پرتو نور آن، راه زندگى خود را پيدا مى كنم. قرآن، كتاب زندگى است.
    در آيه 24 سوره انفال چنين مى خوانم:
    (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ...).
    "اى كسانى كه ايمان آورده ايد، وقتى من و پيامبر، شما را به سوى چيزى فرا مى خوانيم كه به شما زندگى مى بخشد، ما را اجابت كنيد".
    اين زندگى كه من عاشق آن هستم و براى ادامه آن تلاش مى كنم، چيست؟ آيا زندگى، همان زنده بودن است؟ آيا خوردن و آشاميدن و بهره بردن از لذّت هاى حيوانى، معناى زندگانى است؟
    زنده بودن، يك حركت افقى است، از گهواره تا گور، امّا زندگى يك حركت عمودى است، از زمين تا اوج آسمان ها !
    خدا انسان را آفريد و در او حسّ كمال گرايى را قرار داد، زنده بودن هيچ گاه، انسان را سير نمى كند، انسانى كه فقط زنده است، همواره به دنبال چيزى مى گردد، گمشده انسان، همان زندگى است.
    خدا به فرشتگان دستور داد تا بر آدم(عليه السلام) سجده كنند، او انسان را گل سر سبد جهان قرار داد، اين ارزشِ انسانى است كه زندگى را يافته است.
    من بايد نداى قرآن را جواب بگويم، بايد به سوى ايمان بروم تا به زندگى واقعى برسم، كسى كه ايمان به خدا ندارد، زندگى واقعى ندارد، براى همين است كه او به پوچى و تباهى مى رسد.

    * * *


    قرآن در آيه 97 سوره نحل از "حيات طيّبه: زندگى خوش"، اين گونه سخن مى گويد:
    (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا... فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً...).
    هر كس كه مؤمن باشد و عمل نيكو انجام بدهد، خدا به او زندگى خوش عطا مى كند.
    دوست دارم بدانم آن زندگى خوش چيست؟
    آيا زندگى خوش اين است كه مؤمن به بلاها و سختى ها گرفتار نشود و زندگى راحتى داشته باشد؟ مؤمنان زيادى را مى شناسم كه در فقر، بلا و سختى زندگى مى كنند، آنان به تو ايمان دارند و عمل شايسته انجام مى دهند، پس معلوم مى شود "زندگى شايسته" چيز ديگرى است.
    بايد مطالعه و تحقيق كنم...

    * * *


    روزى امام صادق(عليه السلام) اين آيه را خواند و سپس چنين فرمود: "خدا به مؤمنان قناعت عطا مى كند".[11]
    زندگى خوش همان زندگى با قناعت است، اين سخن قرآن بسيار عجيب است، مؤمن كارهاى نيك زيادى انجام مى دهد، خدا در اين دنيا به او، يك پاداش مى دهد و آن هم قناعت است ! اگر چيزى در اين دنيا بهتر از قناعت بود، خدا آن را به مؤمن مى داد.
    قناعت، بزرگترين ثروت است. خيلى ها ثروت بسيار زيادى دارند، امّا باز هم حرصِ ثروت بيشتر را مى زنند. آن همه ثروت به آنان آرامش نداده است، زيرا مالِ دنيا مانند آب دريا، شور است، انسان هرچه بيشتر از آن بنوشد، تشنه تر مى شود. اگر كسى قناعت داشته باشد، به كم سير مى شود و انسان حريص هرگز از مال دنيا سير نمى شود.
    اين جمله چقدر زيباست: "اگر در دنيا چيزى بهتر از قناعت بود، خدا آن را به مؤمن مى داد".
    انسان ها حريص هستند و هرگز روى آرامش را نمى بينند، خدا مى خواهد مؤمنان زندگى خوشى را داشته باشند پس قناعت را به آنان مى دهد، اين كار خداست، همه كس نمى تواند قناعت داشته باشد، قناعت هديه ويژه خدا به مؤمنان است.
    انسان امروزى به دنبال آرامش است، آرامش، گمشده اوست، امّا اين انسان نمى داند با ثروت بيشتر به آرامش نمى رسد، آسايش و آرامش، ميوه قناعت است.
    قناعت چگونه به دست مى آيد؟ وقتى من به اين آگاهى برسم كه دنيا وسيله است نه هدف، آن وقت به قناعت رسيده ام. كسى كه دنياى مادى را هدف خود قرار داده است، تلاش مى كند تا در اين هدف به اوج برسد، براى همين حرص بيشتر دارد، ولى كسى كه حركت به سوى خدا، هدف اوست، از دنيا بهره مى گيرد، دنيا را وسيله اى بيش نمى بيند، به قدر نياز از آن استفاده مى كند و هرگز حرص نمىورزد، او منتظر است تا هر چه زودتر از اين قفس دنيا آزاد شود و به جوار رحمت خدا پر بكشد.


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶: از كتاب به كجا آمدم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن