کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    فصل شانزده

     فصل شانزده


    اگر من به اين باور برسم كه غايب بودن تو، بزرگ ترين مصيبت است، آن وقت است كه بر اين مصيبت، اشك مى ريزم.
    امام، همچون پدرى مهربان است، وقتى او از ديده ها پنهان باشد، روح انسان، احساس يتيمى مى كند، اين روزگار، روزگار يتيمى شيعيان است.
    اگر بفهمم كه جدايى از تو، از هر بلايى سخت تر است، با تمام وجودم حس مى كنم كه اين زمان، زمان گريه است، بايد اهل معرفت باشم تا درد جدايى تو را درك كنم، كسى تشنه درمان مى شود كه اهل درد باشد.
    جوان كه بودم با صاحب دلى آشنا شدم، گاهى نزد او مى رفتم و از او مى خواستم براى كمال و سعادت به من توصيه اى بنمايد، او به من چنين مى گفت: "براى فراق آقا، گريه كن! همه خوبى ها در اين گريه است".
    اين سخن، سخنى از روى معرفت بود، ولى من نديده ام به شخص دردمندى بگويند: "ناله كن!"، دردمند خودش ناله مى كند، چون درد دارد، يتيم خودش گريه مى كند، چون درد يتيمى دارد، او در فراق پدر اشك مى ريزد و به سر مى زند.
    منظور آن صاحب دل آن بود كه بايد دردمند فراق تو شوم، بايد از درون از اين غم بسوزم، آن وقت است كه اشك جارى مى شود. اين اشك چشمى كه از روى دردمندى است به انسان جهت مى دهد، زندگى انسان را عوض مى كند، فكر و انديشه او را به سوى روشنايى مى برد.
    از ما خواسته اند كه صبح جمعه ها، دعاى "ندبه" بخوانيم، "نُدبه" به معناى گريه و اشك و ناله است، كسى كه فهميد از چه سعادتى محروم شده است، هر لحظه براى آمدن تو دعا مى كند، او اشك مى ريزد و با تو نجوا مى كند.

    * * *


    در اينجا قسمتى از دعاى ندبه را ذكر مى كنم:
    آقاى من! كاش مى دانستم كه كجايى؟ كاش مى دانستم در كدامين سرزمين يا منطقه اقامت دارى؟
    بر من سخت است كه ديگران را ببينم امّا تو را نبينم!
    آقاى من! تا به كى حيران و سرگردان تو باشم؟
    تا به كى و چگونه با تو سخن بگويم؟ با چه زبانى راز دل با تو بگشايم؟
    بر من سخت است كه پاسخ و سخنان فريبنده از غير تو بشنوم، امّا سخن زيباى تو را نشنوم!
    بر من سخت است كه بر تو گريه كنم و ببينم مردم تو را از ياد برده اند!
    بر من سخت است ببينم كه تو گرفتار غيبت شده اى و دشمنانت جلوه نمايى مى كنند!
    آيا كسى هست كه مرا يارى كند و با من هم ناله شود و من ناله فراق طولانى از دل بركشم؟
    آيا كسى هست كه زارى و گريه كند و چون تنها باشد، من در گريه كردن، او را يارى كنم؟
    آيا چشمى گريه مى كند تا چشم من او را يارى كند و زار زار بگريم؟
    چه زمان به حضور مهربان تو مى رسيم و از ديدار تو سيراب مى شويم؟ كى مى شود كه از چشمه هاى زلال تو بهره مند شويم، به راستى كه تشنگى ما طولانى گشت...


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۶: از كتاب ياد غريب نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن